سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

مراکز دانش پزشکی در مصر باستان

Image result for ?پزشکی در مصر باستان?‎ 

پزشکی در مصر باستان به پیشرفت های قابل ملاحظه ای نائل شده بود . شکافتن اجساد در نزد یونانیان، بابلیان، سومریان و به ویژه هندیان باستان بر خلاف سنن دینی بوده است، ولی در مصر مومیاگران مصری دانش آناتومی (علم تشریح)[1] را به پزشکان مصری آموخته اند. این امر مهم ترین و در واقع هسته اولیه و اصلی فیزیولوژی در علم طب به شمار آمده است.

مصریان در واقع بنیانگذار دانش آناتومی یا علم تشریح در قلمرو طب به شمار آمده اند. پزشکان مصری نخستین کسانی بوده اند که به آسیب شناسی یا دانش پاتولوژی[2] پرداخته اند. آنها علت بیماری ها را در تغییر وضع اعضای بدن می دانسته اندو به این نتیجه رسیده بودند که این تغییروضع دمای بدن را افزایش یا کاهش می دهد، ولی بیش از این نمی توانسته اند در این باره اظهار نظرو پیشرفت کنند.
 
نخستین بار بقراط پزشک سد? پنجم پیش از میلاد یونان به این راز پی برد و نیز پزشکان ایرانی به تعدیل دمای بدن بیماران به وسیل? پاشویه و نظیر آن اقدام کردند. رومیان باستان بیماران تب دار را وارد حمام سونا کرده[3] و به وسیل? تعریق سمومات بدن را دفع و دما را پایین آورده و بیماری را برطرف می کرده اند. مصریان با اینهمه پیشرفت نتوانسته اند از سحر و جادو منصرف شوند و در تجویزهای خود به بیمارانش در کنار توصی? آنها به مصرف پاره ای داروها، آنها را به حمل دعا، اوراد و افسون ها نیز سفارش می کرده اند. هر پزشک مصری که همزمان کاهن معبد و دعانویس نیز بود این دعاها را که دافع نیروهای بیماری زا از وجود بیمار است به گردن یا بازوی او می بسته است. این شیو? درمانی در انحصار پزشکان مصری نبوده و در بین النهرین، یونان، ایران و هند نیز چنین روشی متداول بوده است. مغان مادی در سده های نهم و هشتم و هفتم پیش از میلاد مسیح حتی زمانی که به صورت قبیله ای در کنار هم می زیسته و تشکیل حکومت نداده بوده اند، به روایتی مورخان یونانی به سحر و جادو پرداخته و قبیله ای که به این کار پرداخته است به وسیل? یونانیان به قبیل? «ماگوی»[4] یعنی شعبده باز و جادوگر به معنای کسانی که با «ماگوس»[5] یعنی سحر و شعبده سرو کار دارند، نام نهاده شدند.
 
ایرانیان به سهم خود در حفظ ، بازسازی و تأسیسات مراکز علمی جدید در یونان سعی زیاد کردند. به روایت منابع یونانی و سریانی و مصری داریوش یکم (522 تا 486 پیش از میلاد مسیح) پس از ورود به مصر و مرمت معابد آسیب دید? مصریان مراکز علمی و بیمارستانهای مصریان را مورد توجه ویژ? خود قرار داد. او دانشکده پزشکی سائیس[6] را که به فراموشی سپرده شده بود بازسازی و یک پزشک برجست? مصری به نام «اوجا هورسن»[7] را به ریاست آن منصوب کرد. اوجا هورسن لوحه ای بر سر در این دانشکده نصب کرده است که براساس آن داریوش شاه پارسیان در تأسیس این دانشکده به عنوان بزرگترین مرکز علمی مصر بسیار کوشید و از نظر مالی خود تأمین کنند? هزینه آن شد.
 
پیش از روی کار آمدن داریوش، بنیانگذار سلسل? هخامنشی یعنی کوروش دوم (559 تا 529 پیش از میلاد مسیح) یک چشم پزشک مصری به نام آمازیس را در کنار خود در دربارش نگهداشته بود. چون این چشم پزشک علی رغم میل باطنی اش به دربار پارسیان فرستاده شده و از خانواده اش دور مانده بود، به روایت هرودت، کمبوجیه دوم (529 تا 522 پیش از میلاد مسیح) را تشویق به لشکرکشی به مصر کرد و از سویی اطلاعات گسترده و راهنمایی های لازم را جهت پیروزی در جنگ با فرعون وقت مصر «پسامتیک»[8] در اختیار پادشاه جنگجوی هخامنشی گذاشت.
در دور? زمام دارای سلسله های هجدهم، نوزدهم، بیستم و از آن زمان به بعد دانش پزشکی مصریان بیشتر بردارو درمانی متمرکز بود از طب جادویی در میان مصریان به شدت کاسته شد. به روایتی تأسیس دانشکد? پزشکی سائیس و رونق دادن آن توسط داریوش بزرگ علم طب را از انحصار کاهنان معابد بیرون آورد و دارو درمانی جایگزین طب جادویی گردید.
 
پزشکان مصر باستان در حرف? خود دقیق بوده و از خود شایستگی و مهارت نشان می داده اند ولی بیشتر به صورت تجربی اقدام به مداوای بیماران می کرده اند. روش های درمانی پزشکان مصری درعهد باستان به نظر پژوهشگران منطقی و عقلانی نبوده است.مصریان درمان های دارویی را در مرحل? دوم پس از طب جادویی معتبر و مؤثر می دانسته اند. مصر شاید قدیمی ترین کشوری باشد که کاربرد گیاهان دارویی چون زاج، نعناع، کرچک و تریاک را در برنامه های درمانی خود داشته اند.
جراحان مصری پیش از پرداختن به عمل جراحی، ضربه یا چند ضرب? محدود به نقط? معینی از سر بیمار جراحی شونده وارد کرده و او را به این طریق بیهوش کرده، ولی شکافی به استخوان سر بیمار وارد نمی کرده اند. ابتدا عمل جراحی مصریان کاملاً سطحی بوده و جراحی های اندام ها و اعضای داخلی را انجام نمی داده اند. درمان بیماران عمدتاً در منازل صورت می گرفت و درمانگاه و بیمارستان برای معالجات بیماران، تنها معابد مصریان بوده است. روحانیان مصری با درمان های جادویی و به کمک ادعیه، اوراد و افسون تنها برخی از بیماری ها، از جمله بیماری های روحی- روانی را درمان می کرده اند و درمان بیماری های اعضای داخلی بدن نیازمند به دانش پزشکی ویژ? خود داشت.
برخی از پژوهشگران، دانش پزشکی را برخاسته از مصر و گروهی آن را از بابل و آشور و شماری نیز از جزیر? رودوس[9] در یونان باستان می دانند. بدیهی است به پایگاه علم طب در هندوستان و چین نیز در همین پژوهش ها نیز اشاره شده است. در هر صورت سرزمین مصر مقام نخست را در شناخت و گسترش و پرورش این علم در عهد باستان، دارا بوده است. مصریان اله? ایزیس [10] را پدید آورند? دانش پزشکی و تدوین کننده و ادامه دهند? آن را هرمس[11] می دانسته اند. قدیمی ترین پزشک مصری ایمهوتپ[12] نام داشته که در اواسط هزار? چهارم پیش از میلاد و حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح می زیسته است[13]. مصریان مقام این پزشک را در حد الوهیت ارتقاء داده اند همانگونه که یونانیان باستان اسقلپیوس (اسکولاپیوس)[14] را رب النوع شفا و درمان می دانسته اند. تشخیص بیماری ها و تجویز شیوه های درمانی به وسیل? روحانیان مصری صورت می گرفته است.
روایاتی از مصریان باستان شده است که براساس آن چهل و دو دستور کلی و مفصل یا به تعبیری چهل و دو کتاب در زمین? پزشکی در مصر بوده است. در این کتاب ها ساختار بدن[15]، انواع بیماری ها، جهازات بدن، بیماری های زنان[16] و بیماری های چشم[17] ، درج شده بوده است. ششمین کتاب از این مجموعه «کتاب مقدس استشمام»[18] نام داشته است. این کتاب در نظر مصریان پایه و اساس دانش پزشکی در جهان باستان بوده است. در این کتاب نشانه های بیماری، شیو? تشخیص و درمان آن و سرانجام نتیج? درمان مورد بحث قرار گرفته است. بقراط پزشک یونان باستان از این کتاب استفاده کرده است. مصریان قبل از هر چیز سحر و جادو را در شیوه های درمانی خود مؤثر دانسته و این شیوه در جهان باستان کاملاً متداول بوده است و این بقراط بود که طب را به صورت علمی و آکادمیک درآورد و استمرار یافت. تنها اقدامی که کردند پزشک و جادوگر را از یکدیگر متمایز کردند[19].
مصریان به چهار عنصر آب، زمین (خاک)، آتش، و باد اعتقاد داشته و وجود یا جسم را از این چهار عنصر می دانسته اند و براین باور بوده اند که خدایان آدمیان را از جنس خود آفریده و در این جسم روح دمیده اند، و به این ترتیب قلب مهم ترین عضو و یا سلطان بدن به شمار می آمده است. پزشکان مصری عقیده داشته اند که قلب با گذشت زمان، پس از سال های طولانی تغییر نموده و تا پنجاه سالگی به بزرگترین اندازه و پس از آن رفته رفته کوچکتر شده و به حجم و انداز? پیشین و آغازین خود بازمی گردد.
مصریان باستان حداکثر طول عمر آدمی را یک قرن و رگ های بدن را معبر روح یا جان که عنصر حیات بخش است می دانسته اند. آنان روح را همانند بخاری می دانسته اند که به هنگام وقوع مرگ از بدن خارج می شود. در این هنگام خون در رگ ها از حرکت بازایستاده و منعقد می گردد. پزشکان هند باستان نیز دم (نفس) را عامل و مای? زندگی به شمار می آورده اند. در میان پاپیروس های مصریان بخش هایی نیز مربوط به علم طب بوده است. براساس این پاپیروس ها طلسم و افسون مؤثرترین شیو? درمانی بوده است. گئورگ ابرز[20] مصر شناس آلمانی به یکی از کامل ترین پاپیروس ها در این زمینه دست یافته است که نام آن را «پاپیروس های ابرز»[21] گذاشته اند. این مجموعه به صورت دائرة المعارف طبی مصریان متعلق به 1500 سال پیش ازمیلاد مسیح است و در آن از انواع دردها و داروها جهت درمان آن ها سخن گفته شده و از داروهایی مانند زیره[22] ، روغن کرچک[23] ، رازیانه[24] و… نام برده شده است. در پاپیروس دیگری که ماسپرو آن را مطالعه کرده است از قول پزشکان مصری چنین آورد است: ضربان نبض و سرعت آن، ورم قلب، سنگینی و ثقل شکم (معده) و رنگ زبان، چشم و پوست … مورد توجه پزشکان مصری بوده است. پزشکان مصری در عهد باستان همگی روحانیان بوده و دستورات دینی و پزشکی با یکدیگر هماهنگ بوده اند. مصریان از خوردن گوشت میش (گوسفند ماده) و خوک و همچنین پیاز و نمک سخت پرهیز می کرده اند. مصریان به وسیل? مواد معطر و ضدعفونی کننده محیط زندگی بیماران ار از آلودگی پاک می کرده اند، به سخن دیگر پزشکان مصری بهداشت را بر درمان ترجیح داده و درمان بدون رعایت بهداشت را بی فایده می دانسته اند. به گفت? هرودت پزشکان مصری به بیماران خود توصیه می نموده اند که هر سه ماه به وسیل? تنقیه مزاج خود را کاملاً پاک کنند. افزون بر داروهای گیاهی فوق، پزشکان مصری برای بیماران خود از زاج، روغن سدر، عسل، مغزو جگر سیاه، کندر و… تجویز می کرده اند. مصریان باستان دارای شربت ها و پمادهایی برای بیماری های داخلی و پوستی برای بیماران بوده اند.
مصریان تب بیماران را به وسیل? تعریق درمان می کرده اند، این شیوه بعد ها به رومیان انتقال یافت و پزشکان رومی به وسیل? خواباندن بیمار در حمام های بخار گرم چون حمام سونا، تب او را کاهش داده و سرانجام برطرف می کرده اند. آنها برای ایجاد سرعت عمل در این کار گل بابونه را با نوعی روغن مخلوط کرده و به بدن بیمار می مالیده اند. آنها برای درمان زخم معده دانه هایی کرچک یا روغن کرچک را به بیمار می خوراندند. همانگونه که اشاره شد، زاج، نعناع و تریاک برای درمان شماری از بیماری ها به کار برده می شده است. مصریان برای تقویت مو داروهای گیاهی به کار می برده اند و خون مارمولک، خون خفاش و کندر را نیز دردرمان پاره ای از بیماری ها ی پوستی مؤثر می دانسته اند.
هومر[25] شاعر قرن نهم پیش از میلاد مسیح یونان باستان در کتاب اُدیسه [26] خود از شیوه های درمانی و داروهای مصریان نام برده است. هرودت در تواریخ خود، در مبحثی تحت عنوان سخن دربار? مصر یادآورشده است که مصریان کسانی بوده اند که دانش پزشکی را تخصصی کرده و برای هر بخش از این دانش، پزشک مخصوص داشته اند، از جمله از کوروش دوم بنیانگذار سلسل? هخامنشی و چشم پزشک مصری اش به نام آمازیس نام برده است. به گفت? همین مورخ داریوش یکم نیز از پزشکان مصری در دربار خود استفاده می کرده است.
گفتنی است که مصریان داریوش را یکی از شش قانونگذار بزرگ در جهان باستان به شمار آورده اند. آنها می نوس[27] (مینوس پادشاه کرت)، ساسیکس[28] (در زمین? ریاضیات از جمله جبر، هندسه و هیئت و نجوم)، سوتریس[29] (احتمالاً فرعون مصر بوده است)، باکوریس[30] آمازیس[31] (وی نیز فرعون مصر بوده است) و داریوش را در این زمینه نام برده اند.
طب مصریان در دور? حکومت بطالس? یونانی تبارکه از نیم? دوم سد? چهارم پیش از میلاد مسیح بر مصر حاکم شده بودند، کماکان به پویایی خود ادامه داد و مراکز پزشکی مصریان ابداعات و یافته های جدیدی برای یونانیان داشت. ناگفته نماند که کنجکاوی یونانیان در زمین? علوم مصریان از جمله دانش پزشکی به اندازه ای بود که پزشکان یونانی پیوسته به دنبال فرصتی بوده اند که به مصر راه یافته و از پزشکان مصری چیزی بیاموزند، علی رغم این تلاش ها که تا حدودی هم برای یونانیان موفقیت آمیز بوده، برخی از رموز و اصول پزشکی مصریان برای یونانیان کماکان اسرار آمیز ماند. کارشناسان، مصر شناسان و پژوهشگران ، طب مصریان را تا حدودی به طب بابلیان همانند و هماهنگ دانسته و براین باور بوده اند که مصریان و بابلیان و نیز آشوریان با ورد و افسون، طلسم و جادو ابتدا به درمان بیماران می پرداختند و به تدریج شیوه های به کارگیری داروها را در قلمرو دانش پزشکی خود متداول کردند. گفتنی است که بسیاری از این داروهای گیاهی از طریق تجارت و از طریق جزایر کرت، سرزمین های اژه ای، بین النهرین، ایران و سرزمین های افریقایی به مصر می رسیده است.
رابطه میان پزشکان مصری با سرزمین های دیگر احتمالاً پس از سقوط مصر به دست اسکندر مقدونی در سال 333 پیش از میلاد مسیح یعنی ده سال پیش از مرگ اسکندر به تدریج آغاز شده است و با زمام داری بطالسه در مصر، یونانیان و مردمان دیگر رفته رفته با دانش پزشکی و دیگر علوم مصریان آشنا شده اند. داریوش یکم در سال 520 پیش از میلاد مسیح در کاخ شوش روحانیان و قانون دانان مصری را به حضور پذیرفت و به آنها تا سال 516 پیش از میلاد مسیح به مدت چهار سال مهلت داد تا مجموع? قوانین مصریان را تنظیم و برای او بیاوورند تا با مطالع? آنها، دستور دهد برای ایرانیان به اجرا درآورده شود.
 


[ یکشنبه 93/10/21 ] [ 10:15 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 65
بازدید دیروز: 235
کل بازدیدها: 417483