سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

  مقایسه ‏مسلمانان و دنیاى غرب در تاریخ علم و طب

مسلمانان و غربیان براى شروع فعالیت‏هاى علمى خود دست به کار ترجمه زدند، که مقایسه این دو اقدام به ‏طور وسیع مى‏ تواند روشن‏ کننده بسیارى از مسائل در این زمینه باشد و در اینجا فقط به مواردى نمونه ‏وار اشاره مى‏گردد:

 1- مسلمانان موقعى دست به ترجمه کتب علمى یونانى زدند که یونان خود، در دوران رکود و انحطاط علمى به سر مى‏برد و بدان بى‏اعتنا بود، و کلا جهان غرب نیز دوران تاریک و طولانى قرون وسطى خویش را مى‏گذراند، و این تنها شوق زائد الوصف مسلمانان براى آموختن دانش بود که آنها را در جستجوى علوم به کشف و احیاء مجدد دانش‏هاى فراموش‏شده و بسط و توسعه شگرف آنها کشانید. درحالى‏که غرب، بعد از آنکه روشنائى و فروغ شگفت‏انگیز دانش مسلمانان را به عیان دید، به فکر استفاده از آنها برآمد، و زمانى کار ترجمه کتاب‏هاى مسلمانان را شروع کرد که تمدن اسلامى هنوز در اوج شکوه و جذابیّت خود بود.

2- مسلمانان براى به دست آوردن کتب یونانى با مشکلات مختلفى روبه ‏رو بودند، زیرا یونانى‏ها به سادگى اجازه استفاده از این کتاب‏ها را نمى‏دادند. درحالى‏که بالعکس، غربى‏ها براى بهره‏ بردارى از دانش مسلمانان هیچ‏گونه مانع و مشکلى در سر راه نداشتند و حتى این علوم از نواحى اسپانیا و شبه‏جزیره ایبرى و سیسیل توسط خود مسلمانان به داخل اروپا برده شد.

3- همراه علوم یونانى، فلسفه یونان، که خود در واقع عامل ضد علم بسیار قوى بود در بین مسلمانان منتشر گردید و همان‏طور که قبلا به اختصار اشاره شد این عامل مخرّب به تدریج باعث رکود علمى مسلمانان گشت، امّا غربى‏ها که یک‏بار در گذشته اثرات تخریبى فلسفه یونان را براى قرن‏ها تجربه کرده بودند، این‏بار آن را به کلى از صحنه فعالیت‏هاى آموزشى و تحقیقى خود پاک‏سازى کردند و فقط علوم را اخذ نمودند، و بدین‏ترتیب از اثرات شوم آن بر کنار ماندند.

به هر جهت، تماس اروپائیان با مسلمانان و تمدن اسلامى در طى جنگ‏هاى صلیبى و از طریق اندلس (اسپانیاى فعلى) و ترجمه وسیع کتاب‏هاى مسلمانان و بهره‏بردارى از آنها، در نهایت سبب گردید که بالأخره دنیاى غرب از خواب سنگینى که در طى زمان طولانى قرون وسطى در آن فرو رفته بود بیدار شود و دست به تجدید حیات علمى (رنسانس) خویش بزند، بدون آنکه دین خود را در این زمینه نسبت به مسلمانان ادا کند و یا به نحوى قدرشناسى نماید. بااین‏حال جاى شگفتى است که چگونه برخى از تاریخ‏نویسان غربى هنوز کوشش مى‏کنند تا با احساسات ناسیونالیستى افراطى خویش همه چیز را از آن خود بدانند و نقش مسلمانان را در تمدن مغرب زمین نادیده بگیرند.

اگر صحبت از سرمنشأ دانش بشرى است آن را به یونان نسبت مى‏دهند که کشورى غربى است، و آن‏گاه که ناچارند از دوران جهل و بى‏خبرى قرون وسطى دنیاى غرب سخن گویند، آن را به همه جهان گسترش مى‏دهند و مدعى مى‏شوند که این جهان غرب است که دامن همت به کمر زد و از قرن پانزدهم به پا خواست و دنیا را جیره‏خوار و مدیون کوشش‏هاى علمى خود نمود.

 «قرنپانزدهم میلادى را دوره تجدید یا تولد دوباره علم مى‏ نامند و البته این نام‏گذارى را اروپائیان و به اصطلاح «غربیان» به‏ وجود آورده ‏اند، که به نظر ما عملى است نادرست. زیرا تمدن جهان همان‏طور که دیدیم، و مخصوصا علم طب، از قدیم ‏الایام در گوشه و کنار جهان از چین و هند گرفته تا ایران، بین‏النهرین و مصر و خاورمیانه و یونان و روم تا پرو در آمریکاى جنوبى به نوعى موجود بوده در هر عصرى در نقطه ‏اى شکوفا شده است و مسلما هم از نظر زمان و هم از نظر مکان مسیر مخصوصى را طى کرده است. در این بین مدت 1300 سال یعنى بین سال‏هاى 200 تا 1500 میلادى را که دوره بى ‏تمدنى نسبى اروپائیان بوده به نام قرون وسطى یا عصر «جهالت»، «تاریکى» نام نهاده ‏اند درحالى‏که در قسمتى از این مدت امپراطورى اسلامى در نهایت عظمت و شکوفائى بوده است که هرچه درباره آن فحص و تحقیق بیشترى شود عظمت آن بیشتر آشکار خواهد شد. متأسفانه ما هم که خیال مى‏کنیم همه ‏چیزمان مدیون تمدن «غرب» است همین اصطلاحات را به جاى حقایق گرفته و کورکورانه از آنان تقلید مى‏کنیم و حال آنکه در همین دوره، تمدن ایرانى- اسلامى مخصوصا در رشته‏ هاى مختلف علوم و علوم طب در نهایت کمال بوده است».

 

منبع:

کتاب بررسى متون طب شیعه در تاریخ پزشکى ؛ ص154


 


[ یکشنبه 95/3/23 ] [ 10:55 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 199
بازدید دیروز: 200
کل بازدیدها: 417817