سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
دامپزشکی از دیدگاه طب سنتی
(به روایت استاد حسن تاج بخش)


آقای دکتر حسن تاج بخش عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و استاد ممتاز دانشگاه تهران، در جلسه شورای گروه علوم دامپزشکی فرهنگستان، سخنانی با عنوان «دامپزشکی از دیدگاه طب سنتی» ایراد کرد. در ذیل مشروح سخنان ایشان برای آگاهی و بهره برداری علاقمندان آمده است.


«بسم الله الرحمن الرحیم؛

با عرض تشکر از تشریف فرمایی همه حاضران و دوستان. بیش از یک سال پیش، زمینة این سخنرانی پایه ریزی شده بود که مطالبی در مورد وضعیت دامپزشکی سنتی عرض کنم. یادم می آید که در سال 66 آخرین کتاب تخصصی خود، را که باکتری شناسی عمومی است و بیش از 5 سال، شبانه روز کار کرده بودم به چاپ رساندم، بنابراین هر کاری که لازم بود در زمینه های اساسی شغل خودم یعنی میکروب شناسی و ایمنی شناسی انجام دادم و چاپ دهم کتاب باکتری شناسی عمومی تألیف اینجانب، امسال به چاپ رسیده است و بعد از آن به این رشته گرایش پیدا کردم و تقریباٌ تمام وقت، به غیر از کار دانشکده تا جایی که توان بوده شبانه روزی مشغول شدم.

به همت بزرگوارانی چون آقای دکتر شمس اردکانی که مجدداً دبیری فرهنگستان را بعهده گرفته ند، اولین دانشکده طب سنتی در دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 تأسیس شد و چندین دانشکده طب سنتی دیگر در سایر دانشگاه های کشور به تدریج تأسیس گردید. قرار بود که دوره های دو سه ساله کارشناسی ارشد باشد و باز هم به کوشش خود ایشان و پیگیری دانشجویان اولیه که خیلی علاقه مند بودند به صورت دوره PHD درآمد و دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، شهیدبهشتی، شاهد و کم کم شیراز و تبریز، مشهد، یزد و بعد داروسازی سنتی در چند دانشکده ایجاد شد.

در این زمانها صحبت هایی بود در مورد ایجاد دوره هایی برای دامپزشکی سنتی منتها وضعیت بسیار بسیار متفاوت است بین پزشکی و دامپزشکی در طب سنتی. و من و دکتر نادعلیان همیشه از اینکه تخصصی به نام دامپزشکی سنتی باشد اِبا داشتیم و این به علت ماهیت و وضعیت فعلی دانشکده های دامپزشکی و تخصصها است که به محض اینکه یک تخصصی در جایی تصویب شد مثل فروشگاههای زنجیره ای ، چه دولتی و چه غیردولتی شروع به ثبت نام می کنند و غیر از این اصولاً دامپزشکی سنتی ایران در طول تاریخ منعطف بوده به سوی اسب و طبیعتاً متفرعات اسب، استر، الاغ و شتر هم به آن توجه داشته اند، منتها کمتر و به همان شیوه ها و در هندوستان هم که چه طب آن و چه دامپزشکی آن در قلمرو زبان فارسی بود، در آنجا برای فیلها چند کتاب دامپزشکی داریم که من در کتاب تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران نام مولفان آنها را آورده ام و از طرف دیگر حیوانات شکارگر و پرندگان شکارگر مثل شاهین، باز و باشه و سنقر و چرغ و انواع دیگر پرندگان جغدسان و عقاب وار برای شکار، بسیار اهمیت داشته و به آن توجه داشتند. همچنین باید گفت ایران سرزمین عقاب و شاهین و سیمرغ بوده و تا همین چند سال قبل مرتباً شاهین و عقاب البرز را می دیدیم که متأسفانه به واسطة شیوه های مبارزه برای تب کریمه کنگو و امثالهم برای از بین رفتن کنه ، سمپاشی های شدیدی در لار که در دل البرز مرکزی قرار دارد، انجام گرفت و موجب نابودی این پرندگان دور پرواز زیبای پرعظمت گردید.

از طرفی در قسمتهای بالاتر مثل گرگان و ... شکارهای بی رویه و یا خرید و فروش غیرقانونی این نوع پرندگان عملاً نسل این پرندگان شکاری از بین رفت. اما از قدیم یعنی از ایران باستان، در کتاب فهرست ابن ندیم از چند کتاب دامپزشکی یاد شده از جمله کتابی که ترجمه اسحاق ابن سلیمان از منابع فُرس است که در مورد اسب و شیوه های پرورش و درمان آن و همچنین درمورد گاو، گوسفند، شتر و ... ترجمه اسحاق ابن سلیمان است. کتاب دیگر بیطره اَلَف الفُرس،کتاب بیزره من الفرس بیزره یعنی بیمارهای بازها و درمان آنها. بازداری در زبان عربی گشتک (تغییر صورت) می یابد و آن را بیزره یا بادزره می گویند، همه اینها از باز فارسی می آید و هنوز فامیلهایی مثل بازدار داریم که نیاکان آنها، مسئول بازها و قوشهای امرای سلطنتی برای شکار بودند در عین حال برای تمرین سواری هم مهم بوده که باز را می فرستادند سراغ صید و با اسب به سمتی که باز به طرف صید رفته، ­می_­­ تاختند و بهرحال بسیار مهم بوده که من بعدها در طی سالیان طولانی کار،(حدود 10 سال)  برای نوشتن کتاب تاریخ دامپزشکی و پزشکی ، همه ی نسخه های موجود را در کتابخانه های مختلف ایران را دیدم و در دنیا هم در کتابخانه ملی وین بررسی کردم و غیر از این میکروفیلمها و کتابهای مختلفی که مربوط به ایران هست را در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دیدم و بعضی از آنها را پیدا کردم . غرض این است که در ایران قدیم توجهی به اینها هم بوده از گفته های ابن ندیم هم مشخص است که اول از اسب می گفتند و اصولاً در دامپزشکی ایران و یونان بیشتر از همه متوجه اسب بودند و به حیوانات تولیدی توجه زیادی نداشتند و علت هم این بوده که جمعیت نسبتاً کم بوده، مراتع از بین نرفته بود مخصوصاً برای گوسفند بسیار فراوان بوده است. گاو بیشتر جنبه کار و استفاده دستی آن مطرح بوده و گاو شیری در ایران چندان گسترش نداشته به صورت انفردی و روستایی پرورش می یافتند. بر خلاف اروپا که چمنزارهای وسیع و مرطوب مثل چمنزارهای بلژیک و سوئیس و بریتانیا و ... بود در ایران مجتمع گاوهای شیری وجود نداشته است و بیشتر توجه ها به اسب بوده است.

در مورد کتابهای دامپزشکی باید گفت: اولین کتابی که ترجمه شده است کتابی است که آن را حنین ابن اسحاق در بیطره ترجمه کرده و به قدری این کتاب اهمیت دارد که تاش کوپری زاده که یکی از فهرست نویسهای بزرگ عالم اسلام در اوایل قرن دهم بوده، گوید بیطره علم بسیار مهمی است. دو کار مهم اسلام که حج و جهاد باشد در پشت حیوانات بارکش، بر پشت شتران و اسبان انجام می گیرد و از این نظر دانش بسیار بزرگواری است و این جمله عربی " کفی بها رسالَة الحنین ابن اسحاق". وصف رسالة حنین ابن اسحاق درکاتالوگ فهرست نسخ قدیمی کتابخانة ملی پاریس وجود دارد که این فهرست خودش عتیقه است چون حدود سال 1890 نوشته شده و یک چاپ هم بیشتر ندارد. که در کتابخانه مجلس پیدا کردم و به اصرار اجازه دادند که مطالعه کرده و چند صفحة آن را عکس بگیرم و نسخه ای از کتاب حنین ابن اسحاق در آنجا ذکر شده و چند خطی از محتوای آن گفته و این ترجمه ای از کتاب تِئومونوس یونانی است و درست در همین صفحه از رسالة بیطره ای که قنبر غلام حضرت علی (ع) نوشته است و در کتابخانه ملی پاریس موجود است، یاد شده است.قنبر یا ابوالثعساع سوارکار ایرانی تنها بردة حضرت علی (ع) نبوده و قاعدتاً یکی از سوارکاران بزرگ ایران بوده است که در یکی از جنگها اسیر می شود و حضرت علی (ع) ایشان را آزاد و مولای خودش می نماید یعنی تحت حمایت حضرت علی (ع) بوده و حالت رئیس دفتر ایشان را داشته است.

در تاریخ طبری در مورد جنگ صفین می گوید: وردان غلام رومی معاویه با حدود 5000 سوار در طلیعه لشکر می رود. همچنین قنبر غلام حضرت علی(ع) با حدود 3000 سوار در مقابل وی قرار می گیرد. البته قنبر دانش سوارکاری که بیطره نیز در آن زمره است را نیز داشته است. بهرحال رساله ای در بیطره از قنبر در کتابخانه ملی پاریس باقی مانده است.در ضمن این نکته قابل ذکر است که اینجانب در کتابخانه ملی وین، یک رساله بیطره درمورد اسب و علائم و پرورش و درمان و داروها منسوب به حضرت علی (ع) دیدم و عکس چند صفحه آن را در کتاب دامپزشکی و پزشکی ایران جلد دوم دوران اسلامی منتشر کرده ام. بعدها شنیدم که یک نسخه از این رساله هم در کتابخانه خلیل آقا درمصر وجود دارد. در مورد این کتاب به نظر بنده باید گفت چیزی مثل طب النبی است که احادیث و سخنان پیامبر (ص) را در مورد پزشکی ذکر کرده و عده ای از دانشمندان مطالبی به آن اضافه کرده اند و سرانجام کتابهای طب النبی به وجود آمده است. از همه مهمتر طب النبی ابن القیم جوزیه هست. در ضمن دو رساله دامپزشکی از اِمرَوالقیس موجود است. باید گفت امروالقیس شاعر بزرگ عرب است که سراینده یکی از معلقات سبعه است و این اِمرَوالقیس 67 سال قبل از بعثت پیامبر فوت کرده است و نوة او، اِمرَوالقیس ثانی اسلام می پذیرد. از قرائن بر می آید که وی از مریدان حضرت علی (ع)است و یک رساله در دامپزشکی از حضرت علی (ع)روایت کرده وخود نیز رساله ای در این زمینه نوشته است.

چنانچه اشاره شد دو رساله از اِمرَوالقیس در کتابخانه ملی وین موجود است که شخصاً آنها را بررسی کرده ام ، رساله دیگری در کتابخانه ملی وین در مورد اسب وجود دارد که عنوان آن چنین است : "مِن ذخایر سلیمان ابن داوود" که این رساله ی بیطره منسوب به سلیمان ابن داوود است و در آن از بعضی افراد مثل داوود عباسی و ... هم ذکر کرده است. بحث در مورد سلیمان ابن داوود چه در بیطره ایران و چه در پزشکی و طب کهن ایران وجود داشته چنانچه یک رسالة فَرسنامه برای سلطان سنجر نوشته شده، نسخة منحصر به فردی است که من در کتاب تاریخ دامپزشکی و پزشکی این نسخه را چاپ کردم و چند نسخه را می گوید که از مِهتر سلیمان ابن داوود هستند یا سید اسماعیل جرجانی چند نسخه دارویی در ذخیره خوارزمشاهی ذکر می کند که این از سلیمان ابن داوود است. بهرحال روایتهای شفاهی در این زمینه ها بوده است و سرانجام به صورت مکتوب درآمده است.

در زمینه کتب دامپزشکی قدیم، از همه مهمتر همان رسالة حنین ابن اسحاق است که اصل آن متعلق به تئومونوس می باشد و حنین آن را به عربی ترجمه کرده و در سده های اولیة هجری اشاعه فراوانی داشته است و در کتابخانه ملی پاریس موجود است. در این کتابخانه چنانچه اشاره شد یک رساله نیز از قنبر غلام حضرت علی (ع) در مورد بیطره موجود است. سپس در فهرست ابن ندیم می بینیم که کتابی ذکر     می کند از محمد ابن حُزام که میرآخور خلیفه معتصم عباسی(فوت 227) بوده و کتابی ذکر می کند که برا ی متوکل نوشته است.متوکل سال247 فوت کرده است. در دایرة المعارف اسلام کتاب ابن اخی حزام ذکر شده  که به عنوان اولین کتاب تألیفی مسلمین است دربیطره یا دامپزشکی که برای متوکل عباسی نوشته می شود (227 تا 247). از این رساله دو نسخه در کتابخانة ملی پاریس و دو نسخه در( British Musium)در دایرة المعارف اسلام معرفی شده است و بعد من رفتم در کاتالوگ نسخه های خطی قدیم کتابخانه ملی پاریس نگاه کردم ،دیدم نوشته از محمدبن یعقوب،است.

این نسخه ها ناقص است، ولی نسخة کامل آن را سعادت داشتم در سال 1374 در کتابخانه ملی وین کاملاً بررسی کردم و این کتابی است تقریباً حدود 197 برگ که حوالی 500 صفحه معمولی ما است )به نسخه چاپی که حساب کنیم) و از افراد مختلفی از منابع ایران ، یونان و مشاهدات خودش است که کتاب بسیار باارزشی است و این پایة دامپزشکی جهان اسلام است و به اعتقاد من با اتکاء به تجربیات بیش از 25 ساله یکی از منابع پایه گذار دامپزشکی در جهان غرب همین رسالة عزیز است. در همان کتابخانه ملی وین خوشبختانه من رسالة کامل الصناعتین ابوبکر بدر بیطار یا ابن منذر که رئیس تشکیلات بیطاری الملک الناصر از پادشاهان قلاوون بوده که اسم کتابش هم از اسم کتاب ابن اخی حُزام گرفته شده، را دیدم و آنجا صریحاً ذکر می کند که ابن اخی حُزام جَبَلی در عین حال فهرست نویس بزرگ آلمانی فِلوگل که او هم این کتابها را فهرست کرده صریحاً ذکر می کند که          ابن اخی حزام جَبَلی. این کتاب را من در کتاب خود بررسی کرده و چند صفحه اش را نوشته ام و تنها مدرکی در عالم اسلام است که آخرش می گوید برای اینکه کتاب من مفید فایده باشد از بیماریهای گاو هم می نویسم و حدود 5 صفحه و نیم راجع به بیماریهای گاو نوشته و من تقاضا کردم که این صفحات را برای من فرستادند و آنها را ترجمه کردم و در کتاب تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران آوردم و این تنها مدرکی است که در مورد بیماریهای گاو در دامپزشکی ایران و جهان اسلام وجود دارد و غیر از آن ما دیگر هیچ چیز نداریم. اما اینجا مقداری مجال بحث است متأسفانه یک شیوة پان تورکیسم سالهای اخیر بسیار گسترش پیدا کرده ابن سینا ، مولانا را میگویند ترک هستند. من سر مزار مولانا با استادی در مورد این مسئله بحث کردم، گفتم مولانا می گوید:

پارسی گوی گرچه تازی خوشتر است           عشق را خود صد زبان دیگر است

زبان عشق، زبان مادری حضرت مولانا است و نه چیز دیگری. حالا معلوم است که چند تا نیم مصرع مولانا ترکی گفته است وحتی به جایی رسیده اند که شیخ ابوالحسن خرقانی را هم ترک حساب می کنند و فارابی را هم ترک حساب می کنند. (البته فارابی در سرزمین ترک بوده ولی خودش از خاندان ایرانی است ) و در دو سه دایرة المعارف دیدم نوشته اند جبلی، جَبَلی نیست بلکه خُتَلی یا خَتَلی یا خَتَلان است و دلیل آن هم این است که از فرسنامه حوالی قرن هشتم،که بحث در مورد آن را هم از کتابهای من گرفته اند از محمد ختَلی ذکر شده که واضع اسب نامه است و در کتاب آداب الحرب والشجاعه که مبارک شاه نوشته وکتاب ارزشمندی است از یک بیطاری که از ختلان آمده و اسبهای امیربخارا را بررسی کرد  گفت اینها گاو هستند نه اسب و به درد نمی خورند و اسبداری آنها را احیاء کرد و باز می گوید یک نسخه ای از کتاب ابوبکر بیطار نوشته شده که خُتَلی است نه جَبَلی و از همین نوع دلائل بی پایه برای خود نتیجه می گیرند. ختلان ناحیه ای در بدخشان است (تقریباً ناحیه ای است در ازبکستان امروز نزدیک سمرقند و بعد ازبک شدند )و آن زمان اصولاً از پایه ها و سرزمینهای اساسی ایران و از مهدهای تمدن ایران بود و خاقانی می فرماید: "چو برخِنگ خَتلی خُرامد به میدان،امیرآخورش میرِخَتلان نماید"، و اسبهای خیلی خوبی هم داشته است. اما در این کتاب کامل الصناعه ابوبکر بدر بیطار که من در کتابخانه ملی وین دیدم تقریباً قدیمی ترین نسخة این کتاب است و کتاب بسیار ارزشمندی است و فلوگل هم، همین مطلب جَبَلی بودن را  گفته است. اما در کتاب می بینم بسیاری از کلمات فارسی است. یک جا می گوید"روقیه یصلّ بالفارسیه علی محمد و آل محمد"روقیه خوانی یا پری خوانی بوده که در قدیم رسم بوده که افرادی که دیوانگی یا بیماری عصبی داشتند را با روقیه خوانی درمان کنند. یا می گوید اهالی اصفهان، ری و جبل عامه در باربری از استر و الاغ بیشتر استفاده می کنند و کلاً منطقه جبل هستند.

جبل ناحیه ای است بین کرمانشاهان تا حد میانة شیراز، یعنی ایزدخواست و غیره و گاهی هم به کل ایران می گویند. در کتاب الاسرار رازی ، در کیمیا دیدم که از زاج منوجانی ذکر می کند و می گوید منوجان ناحیه ای از جبل اطراف قم است. به هر حال کتاب اخی حزام بسیار ارزشمند است و اثراتی از آن به اروپا هم رفته است.مثلاً زگیل های مسری اسب در کتاب Veterinary virology هم هست که  آن را  میرآخورخلیفة عباسی مشخص کرده است و بیماریهایی را ذکر می کند و انواع جراحیها و از بعضی از دامپزشکان قدیم یادآور شده است. از اسبان مهرانی که مهران در قرن اول هجری غلام زیاد بوده و مادیانها و اسبهایی داشته که به اسبهای مهرانی معروف بوده که بسیار خوب بودند و تا چند قرن معروف بودند. وی از دامپزشکانی مثل بسطام و چند دامپزشک خراسان و غیره یاد می کند و مخصوصاً از بیماری مشمشه و خنام ذکر می کند که فراوان است و در مورد درمانش هم می گوید به همان شیوه که خنام را در اسب درمان می کنند در انسان هم درمان کنند. مشمشه که دردناک ترین بیماریهای مشترک انسان و حیوانات است خیلی فراوان بوده و بنده شخصاً زمانی که با میکروب این بیماری کار می کردم یکبار مبتلا شدم و خداوند نجاتم داد و رنج آن را خیلی کشیدم و رنج آن خیلی فراوان بود. آخرین کانون آن را در دزلی کردستان در سال 1347 دیدم.

کتاب دیگری هم که بسیار مهم است کتاب ابوبکربدر بیطار است که نام آن کتاب،"کامل الصناعتین فی البیطره و زرتقه" است دو حرفه یکی در بیطره و زرتقه کلمه و دُر روستا خانه کشاورزی که از لاتین آمده و در زبان عربی گشته و بالاخره به زرتقه در آمده است، در مورد پرورش و بیماریهای اسبان است به خواهش الملک الناصر نوشته شده در سه جلد به زبان فرانسه به نام Les deux arts حدود سال  90- 1880 ترجمه شده و یک خلاصه ای از آن هم به آلمانی ترجمه شده و از راه این ترجمه و این مایه ای که از ابن حَزام گرفته و یک کتاب دیگری با آن پایه و مایة دامپزشکی در اروپا ساخته شده است. کتاب ابوبکر بیطار بسیار قوی است و در عین حال او اولین کسی است که از اخلاق دامپزشکی می گوید که بیطار باید نماز را به پنج وقت بخواند، به خدا ایمان و اعتقاد داشته باشد، در بند پول و مال نباشد، اگر کسی اسبی آورد و پول نداشت، درمانش کند، اگر اسبی درمان نداشت، بگوید و بسیاری از مسائل دیگر.

مجموعه ای از کتابهایی هست به نام “Que s’ai je” یعنی چه می دانم، یکی از آنها راجع به تاریخ دامپزشکی است، که من آن را دارم و در آنجا از این کتاب ذکر کرده و می گوید راجع به اندام شناسی و خارج بدن اسب بسیار خوب صحبت کرده و از دامپزشکی زیاد صحبت نکرده. یک کتاب دیگر بسیار ارزشمندی است به نام پادشاه رسولی در یمن که پنجمین آن علی ابن داوود است. پادشاهان یمن تا حضرالموت و عربستان حکومت داشتند. کتابی به نام الاقوال الکافیه و اصول الشافیه در بیطره و بسیار کتاب با ارزش و تراز اول است. شاید از کتاب ابن اخی خزام هم مهمتر باشد. این پادشاه در اوایل قرن نهم و اواخر قرن هشتم بوده ، من زمان نوشتن این نسخه را حدود780 ق می دانم. مؤلف می گوید خیلی ها مطالب دامپزشکی که نوشته اند تنها از خواندن مدارک بوده ولی من خودم که دیده ام و عمل کرده ام. پادشاه بوده و کار بیطاری هم انجام می داده و چنانچه ما در ایران قدیم هم داشتیم هرمز پسر شاپور ساسانی را که استاد تراز اول بیطاری بوده و در تاریخ معجم این نکته گفته شده است. با اینکه تاریخ معجم ایران باستان را زیاد نمی شود به آن تکیه کرد ولی بسیار بیهوده نمی توان گفت. کتاب الاقوال الکافیه به دستور خسروخان والی کردستان در 1255 ق ترجمه شده و چند نسخه از آن موجود است .

اصل آن به اسم کنزالهدایه در کتابخانه ملی وجود دارد، یک نسخه هم با عنوان عرفان الخیول در کتابخانه مرکزی دانشگاه و یک نسخه در کتابخانه مجلس و یک نسخه نفیس در قاهره است و کتاب بسیار باارزشی است و مؤلف آن اولین کسی است که طاعون اسبی را به طور خیلی واضح ذکر می کند و می گوید حدود 775 بیماری آمد که هیچکس ندیده و نشناخته بوده و اسب یکدفعه می مرد و از حضرالموت شروع شده بود، مکه را فرا گرفت و به یمن و بعد از آنجا بیرون رفت و بیشتر اسبهای خوب را از بین برد. این مطلب در فرهنگ دنیا هم ذکر شده و آن را اشتباهاً به ابوبکر بدر بیطار منسوب کرده­­­­­ اند.در کتابهایی که پروفسور بلانکو می نوشت و یک نسخه برای من فرستاد. این را بلانکو، رئیسO.I.E  مرکز بیماریهای واگیر اشتباه گفته بود و من اصلاح کردم و بعد در لیون من او را دیدم و گفت یک نفر یک اشتباه می کند و دومی همان اشتباه را تکرار و همینطور زنجیروار اشتباه را ادامه می دهند و اصل آن را نمی بینند ولی تو، اصل آن را دیدی و اصلاح کردی. آن کتاب عزیر ابوبکر بدر بیطار هم به دستور احمد شاه دُر دُرانی، سردار نادرشاه که بعد از مرگ نادرشاه افغانستان را مستقل کرد، ترجمه شده است. در فارسی هم کتابهای زیادی هست، یکی فرس نامه منسوب به ارسطو از ایران قدیم است که من در جلد اول کتابم، آن را تصحیح کردم. دو رساله از جامع العلوم است، یکی بیطره و یکی بیزره که هر دو را تصحیح انتقادی کردم. یکی فرس نامه صدباب و دیگری مضمار دانش که کتاب بسیار باارزشی است که تصحیح شد، اما هیچکدام اینها به کتابهای الاقوال الکافیه و ابوبکر بدر نمی رسند.

اما ماحصل کلام این است که همة این کتابها، مدارک باارزشی است و همه در مورد بیماریهای اسب است و یک اشاراتی هم به بیماریهای پیل و شتر و ... دارد. اما در مورد بیماریهای حیوانات تولیدکننده، چیزی جز، اندکی در کتاب ابن اخی حُزام نداریم و امروز اگر بخواهیم دامپزشکی سنتی را مثل پزشکی سنتی احیاء کنیم برای چه احیاء کنیم، اسبی نداریم. من یادم می آید سال 1338 مرحوم دکتر کاوه استاد بزرگوار، رئیس اداره دامپزشکی و استاد ما بود و بنده را برای دانشکده ایشان انتخاب کرد. در آن سال طاعون اسبی خصوصاً در فارس ظاهر شد و دکتر کاوه برای بررسی بیماری در ایل قشقایی رفته بود، افسوس می خورد و می گفت: اسبان ما از بین رفتند. اسبانی که در آن موقع شصت هزار تومان ارزش داشت . در آن زمان کادیلاک پنج هزار تومان بود. اکنون چندان اسبی نداریم. در مورد طیور هم چیزی نوشته نشده و به این ترتیب ما نمی توانیم دامپزشکی سنتی گاو، بز، گوسفند و طیور را اجرا کنیم چون طب سنتی حداقل پنج هزار سال سابقه دارد ولی در مورد دامپزشکی سنتی این حیوانات، چیزی نبود. حتماً بیطاران سنتی در قدیم با دانش خود کارهایی می کردند و حیوان حلال گوشت را زیر تیغ می برده و یا حلال می کردند و در این زمینه چیز زیادی نمی توان گفت. در مورد داروهای گیاهی و اگر واقعاً داروهای خوبی باشد و تجربه هم باشد خوب است. انستیتو تحقیقات دامپزشکی سنتی خوب است و عیب ندارد اما اینکه مستقیماً رشته دامپزشکی سنتی مثل طب سنتی پزشکی ایجاد شود صحیح نیست».



منبع: فرهنگستان علوم

[ یکشنبه 96/2/24 ] [ 2:12 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 88
بازدید دیروز: 201
کل بازدیدها: 419111