سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

زندگینامه ابوبکر بن بدر الدین بیطار دامپزشک مصری

(تاریخ پزشکی جهان اسلام)

« ابوبکر بن بدر الدین بیطار» در سال 709 ق( 741 ق) در مصر دیده به جهان گشود. وى معاصر سلطان ناصرى محمد بن قلاوون بود و در دستگاه حکومتى به عنوان بزرگترین دامپزشک به خدمت مشغول بود که البته این منصب را قبل از او پدرش به عهده داشت.

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 1:17 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

معرفی کتاب فواید الطفیه اثر عبدالکریم قزوینی

(معرفی کتب طبی سنتی ایران)


« فواید الطفیه»، به زبان فارسى، توسط حکیم لطیف قزوینى نگاشته شده است. وى کتاب خویش را براى جویندگانى نوشته که بدون مراجعه به طبیب بخواهند از احوال بدن خود یا به عبارتى علم طب اطلاع حاصل کنند و صحت خود را برقرار نمایند؛

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 1:14 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

معرفی کتاب من لا یحضره الطبیب‏ اثر رازی

(معرفی کتب طبی سنتی ایران)


« من لا یحضره الطبیب» یا« طبیبک قبل وصول الطبیب»، از مشهورترین نگاشته ‏هاى طبى طبیب مشهور، ابوبکر محمد بن زکریاى رازى، به زبان عربى است. مؤلف، این کتاب را براى کسانى نگاشته که توانایى مراجعه به کتب مفصل را ندارند و هدفش این بوده که فائده این نگاشته براى عموم مردم باشد؛

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 1:9 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

معرفی کتاب الحاوی فی الطب اثر گرانمایه رازی

(معرفی کتب طبی سنتی ایران)


« الحاوى فى الطب»، به زبان عربى، نام کتاب معروف محمد بن زکریاى رازى است که آن را« الجامع الحاصر لصناعة الطب»،« حاصر صناعة الطب»،« الجامع الکبیر» و« الجامع» نیز می نامند. کتاب« الحاوى»، اعظم و اهم کتب مؤلفه محمد بن زکریاى رازى است.این کتاب، 15 سال وقت رازى را گرفت و خود او می ‏گوید که سوى چشمش را نیز با خود برد؛

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 1:6 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه ثابت بن قره حرانی پزشک و فیلسوف دوره عباسیان

(تاریخ پزشکی جهان اسلام)

‏« أبوالحسن ثابت بن قرة بن مروان بن ثابت بن کرایا بن ابراهیم بن کرایا بن مارینوس حرانى» مشهور به صابى، از فیلسوفان و مترجمان بزرگ دوره ‏ى عباسى، در پنج شنبه 21 ماه صفر سال 211 ق، در منطقه حران، دیده به جهان گشود. او در ابتداء در زادگاهش به پیشه صرافى اشتغال داشت، ولى پس از مدتى به بغداد رفته و با پیوستن به حلقه درسى محمّد بن موسى که از دیار روم بازگشته بود، به تحصیل علوم همت گماشت، به گونه‏اى که در علوم طبیعى- خصوصاً طب و نجوم- سرآمد هم‏ روزگاران خود شد.


ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 1:0 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

معرفی کتاب الذخیرة فى علم الطب‏ اثر ثابت بن قره

(معرفی کتب طبی سنتی)


« الذخیرة فى علم الطب» تالیف ثابت بن قرّه( متوفى 288 ق) که بیشتر با نام اختصارى ذخیره شناخته مى‏شود، مهم‏ترین و مشهورترین اثر نویسنده است. این کتاب که به زبان عربى نگاشته شده، یکى از منابع اصلى و اولیه علم پزشکى در دوران تمدن اسلامى است به‏ گونه‏ اى که نظامى عروضى در فصل چهارم از کتاب مشهور« چهار مقاله» از این کتاب به عنوان یکى از متون معتبر دانش پزشکى نام می ‏برد.


ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 12:55 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه جالینوس پزشک بزرگ یونان باستان

(نگاهی به تاریخ پزشکی یونان باستان)


« جالینوس» اهل« پرگامون» یونان( برگاماى کنونى در ترکیه) بود و در حدود سال 130 م متولد شد. وى در میان پزشکان یونان باستان که هر یک در زمان خود بى‏ مانند بودند، در مرتبه هشتم قرار داشت.


ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 12:49 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

نگاهی به زندگی محمد بن زکریای رازی

(زندگینامه مشاهیر پزشکی ایران)


بو بکر محمد پور زکریا پور یحیى با آوازه رازى که وابسته‏ ى شهر رى است، شهرى که در آن زاده شد و پرورش یافت. بر پایه گفته‏ ى بسیارى از تاریخ ‏نگاران سال زادن وى 226 ه ق/ 840 م آورده شده است. 
هنگامى که رازی اندکى بزرگ شد و بر پاى خود ایستاد پدرش خواست که آموزش ببیند و در هنر و فنى کارآمد شود تا بتواند آینده ‏ى خود را با آن بسازد پس وى را نزد کیمیاگرى گذارد.

شهر رى یکى از کانون‏هاى بزرگ دانش و فرهنگ آن روزگار بود و انجمن‏ ها و جلسات علمى و فرهنگى در آنجا تشکیل مى‏شد و جایگاه آن همچون دیگر کانون‏هاى علم و دانش بود که پراکنده در سرزمین‏هاى میهن عربى [ذ: سرزمین‏هاى اسلامى‏] مى‏باشد.
رازى کودک، از این شهر تأثیر شگرفى گرفت و هوش و نبوغ و بلندپروازى ‏هایش، او را بسوى آموزش رشته ‏ها گوناگون کشانید. بخش‏هایى از دانش خردگرایى و فلسفه و ادبیات عرب و شعر را در دوره‏ى کودکى و نوجوانى فراگرفت و در آن روزگار شیفته موسیقى شد و به یادگیرى عود پرداخت و توانایى آواز خواندن را در خویش دید و به آوازخوانى دست یازید
چون اندکى پا به جوانى گذاشت و هنگامى که پشت لب او سبز شد، دریافت گرایش به آموزش دانش شیمى و اکسیر دارد و این کشش از دیدن آزموده‏هاى بزرگان و آموزگاران این دانش بود که او را شیفته‏ى این دانش کرد.


او بیشتر وقت خود را براى کارهاى علمى و نظرى کنار گذاشته بود و در این راه به آزمودن، آزموده‏هایى براى تحقق آرمان‏هاى علمى خود دست زد ولى بخارهاى برخاسته از ترکیب کنش‏هاى شیمیایى پدیدآمده از آمیزه‏ها و گرم کردن و جوشاندن برخى مواد، به چشمان او آسیب رسانید و گفته شده نزد پزشکى براى درمان رفت پس بهایى سنگین براى درمان، از او خواست. این داستان وى را به اندیشیدن درباره آموزش پزشکى واداشت.
از همان روز کتاب‏هاى پیشینیان ویژه این دانش و هنر را بدست گرفت و به پزشکان روزگار خویش در شهر رى پیوست تا از چشمه‏ى دانش پزشکى ایشان سیراب گردد.
بغداد در آن هنگام شهرى بود که در دوره‏ى زرین خود مى‏زیست و کانون دانش و شناخت بود. آرزوى زیارت این کعبه را همه دانشمندان و اندیشمندان داشتند.
رازى بسیار از این شهر شنیده بود و دل در گرو این هوا گذاشت. از سویى دیگر چون دید شهر رى براى هدف‏هاى عالى علمى او، جایى ندارد تصمیم گرفت که به‏ بغداد رود. پس کمر به سفر بست و در این هنگام اندکى از سى سال عمر خود را گذرانده بود.


رازى شهر بغداد را جایى پهناور براى خود یافت. چشمان او در اینجا باز شد پس به سیراب کردن خود از چشمه‏ ى فرهنگ و تمدن، پرداخت و از کمک‏هاى فرهنگى میراث عربى اصیل بهره‏ ها برد و به دانشمندان آن پیوست. و در بیمارستان‏هاى آن چیزهایى را که پاسخ‏دهنده بلندپروازى‏هاى علمى او بود، را بدست آورد و خواسته‏ها و داده‏هاى خود را با آن درخشان کرد.
او در این بوستان علم به رفت و آمد پرداخت و با پزشکان آن پیوندهایى پدید آورد و او از هرچه مى‏دید و مى‏شنید، مى‏پرسید و هرچه وابسته به ساختار تن آدمى و بیمارى‏ها و راه‏هاى درمان را مى‏خواند و پژوهش و بررسى مى‏کرد.
پشتکار رازى بر ادامه پژوهش و بررسى و وادار کردن خود براى آزمودن آزمون‏هاى هنر پزشکى با دلباختگى و راستى تا بدانجا رسید که در این دانش سخت استوار گشت و از همه هم‏دوره‏اى‏هاى خود پیشى گرفت و از پزشکان پرتوان و پرکار دوران خود گردید.
هنگامى که ارزش خود را دریافت و مطمئن شد که همه رازهاى دانش پزشکى بر او گشوده شده و گوشه‏ها و چشمه‏هاى آن را در دست دارد، و نیز زمانى دراز را در بغداد گذرانیده در دل هواى خانواده و زادگاه خود دید پس تصمیم به بازگشت گرفت.
در شهر رى بر دانش پزشکى چیره‏تر شد و بر پزشکان آن روزگار برترى یافت، از این رو وى را رییس بیمارستان کردند. بدین ترتیب ستاره‏ى بخت او بالا گرفت و آوازه‏ى وى در همه جا پراکنده شد و هوش سرشار او که در درمان‏هاى پزشکى ویژه بکار گرفته شده بود موجب شد که او بر همه پزشکان دوره‏ى خویش به برترى‏ چشمگیرى دست یابد.

او امید زندگانى مردم ساده شد و چراغ خانه‏ى بزرگان و امیران کشورى گشت، بگونه‏اى که بر نزدیک کردن و جلب دوستى او گوى سبقت را از همدیگر مى‏ربودند. از همه بیشتر امیر بو صالح منصور پور اسحاق پور احمد سامانى استاندار شهر رى در روزگار 290- 296 ه. ق باو نزدیک شد و وى را وادار به نگارش کتابى با زبان ساده، که دربرگیرنده‏ى همه گوشه‏هاى دانش پزشکى باشد، و خواندن آن براى خواننده دشوارى ببار نیاورد. پس او کتابى را نگاشت و آن را «منصورى» نامید.
پس از گذر چندین سال و در رى ماندن، از او خواسته شد که بر ساخت بیمارستانى در بغداد نظارت کند و وى پاسخ مثبتى به این دعوت داد و به آنجا رفت. و هنگامى که مى‏خواست جایى را براى ساخت بیمارستان برگزیند، دستور داد گوسفندى را سر ببرند و لاشه‏ى آن را در چهار گوشه‏ى بغداد آویزان کنند و پس از یک روز ببینند کدام تکه گوشت دیرتر تباه شده است تا آنجا را، جایگاهى شایسته براى ساخت بیمارستان برگزیند. این‏چنین بود ساختمان بیمارستان بغداد به پایان رسید و دستگاه‏هاى مدرن آن روز و هرچه نیاز از بستر و لوازم و دارو بود براى آن فراهم آورده باشد و در پایان رازى را براى سرپرستى و ریاست پزشکان آن برگزیدند.
رازى، بزرگ روزگار خود شد و همان گونه که ابن خلکان گفت: او یگانه روزگار و یکه ‏تاز دوران خود بود.

 همان گونه که ابن ندیم وى را گزاره کرد: آوازه‏ ى او همه گیتى را فراگرفت و گروه‏هاى بیماران از هرکجا بار سفر بسته و بسوى او براه می‏افتادند. او با ایشان نرم خویى مى‏کرد و به ایشان توجه مى‏نمود و تلاش فراوان در راستاى درمان آنها مى‏کرد و براى بهبودى ایشان دست بهر کارى مى‏زد. او بسیار خوش ‏برخورد و مهربان او نه تنها با بزرگان بلکه با تهیدستان نیز چنین بود و ایشان را رایگان درمان مى‏کرد. و براى خدمت و بهبودى بیمار رو به مرگ شب‏زنده‏دارى‏ها مى‏نمود.
او در آموزش و فراگرفتن پیچیده‏گى‏هاى این رشته براى همکاران پزشک خود خیلى آزمند بود و در این‏باره مى‏گفت: [... پزشکان بى‏سواد و الگوبردار و تازه‏کارى که تجربه‏ ندارند و کسانى که توجه ایشان به بیمار کم ولى به خواست‏هاى خود بسیار است همگى کشندگانند ...].


از اندرزهاى او به پزشکان:

[... چنانچه پزشکى بتواند بی ‏دارو، با خوراک درمان نماید کار او با خوشبختى همراه است ...].


همچنین گفته اوست: [... شایسته است که پزشک اندیشه ‏ى بیمار را به خوب شدن بکشاند و وى را امیدوار سازد گرچه خود او به آن باور نداشته باشد. آمیزه‏ى هر تن پیرو اخلاق هر فرد است ...].


رازى براى کار خود روش ویژه‏اى را برگزید، او بنیان‏گذار راهى شد که ز آن سوى سبک گذشتگان پزشک یونانى خود بود و آن روش آزمون‏گرایى او بود بگونه ‏اى که همواره دانش پزشکى نظرى را به آزمایش مى‏گذاشت آنچه را که از بوته‏ ى آزمایش گذر مى‏کرد برمى‏گزید و درستى آنچه را که آزمون نمى‏پذیرفت، کنار مى‏گذاشت و همچنین به آنچه از آزموده‏ هاى سودمند دسترسى پیدا مى‏کرد به نگارش درمى‏آورد تا به دست پزشکان و دانشجویان برسد تا ایشان بخوانند و بررسى نمایند و در آخر وى همه آنها را در کتابى گرد آورد و نام آن را «قصص و حکایات المرضى» نامید.
رازى تنها به این بسنده نکرد و بلکه با نازک‏بینى همه چیزها و مواردى که گذشتگان بکار مى‏بردند را بررسى و جستجو نمود و ویژگى‏هاى آنها را فهمید و از پذیرش این ویژگى‏ها بى‏آنکه تاییدشده‏ى آزمون باشد، پرهیز نمود، نظر وى این بود که کنار گذاشتن هریک مى‏تواند سبب دور ماندن از یک ویژگى سودمند شود.
او در این‏ باره در بخش پیش ‏درآمد کتاب خویش «خواص الاشیاء» مى‏گوید: [... روا نیست که یک چیزى را در آن سودى نمى‏بینیم به جهت آن که گروهى آن را نشناخته‏ اند و از آن گذشته‏ اند ما نیز کنار بگذاریم بلکه نیاز است، هرکه خود را اهل نظر و رایزنى و درنگ مى‏داند به رد کردن چیزى که براى رد کردن آن دلیلى ندارند، اقدام نکند ...]

ولى با این همه وى در جاى دیگرى مى‏گوید: [...  هرگاه پزشک تنها بر آزموده‏ها، بى ‏سنجیدن و خواندن کتاب‏ها بسنده کند زیان‏کار است ....]


رازى در بیمارى برسام، بیماران خود را به دو گروه درمى‏آورد گروهى را با خون‏گیرى درمان مى‏کند و درباره گروه دوم از این درمان خوددارى مى‏نماید سپس نتیجه کار خود را در دو گروه پى‏گیرى مى‏کند تا اینکه بتواند بخوبى براى ارزش درمان خود در دو گروه داورى کند و این‏گونه با هشدار در این‏باره بیمارى یاد مى‏کند:
[... هرگاه به این نشانه‏ ها برخورد کردى، اقدام به خون‏گیرى کن که من گروهى را ویژه آن درمان گذاشتم و دسته‏اى دیگرى را آگاهانه بى‏آنکه از آنها خون بگیرم کنار نهادم این نظر درست از آب درآمد و دسته آخر همگى دچار سرسام شدند. ...]
رازى خود آزمایش‏هایى را روى جانورانى انجام مى‏دهد این کار بویژه روى میمون چون همانندى ویژه‏اى با آدمى دارد. چنانچه گاهى دو سرشت با هم اختلاف پیدا مى‏کردند رازى تا این اندازه نیز نمى‏ایستاد بلکه این بار خود را در برابر آزمایش‏هاى خود مى‏گذاشت. رازى در کتاب خود «حاوى» یادداشتهاى علمى را که بیشتر آن آفریده‏هاى نوین خود از چگونگى معاینه کردن بیماران مى‏باشد را آورده است. وى از اهمیت بررسى تنفس مى‏گوید: چه‏بسا در برخى از حالت‏ها آن روشن‏تر از بررسى نبض مى‏باشد.
او درباره پیشآب مى‏گوید: [... اگر رنگ پیشآب دگرگون شود یا بوى آن بسیار بد گردد اینها پیش‏آگهى یک بیمارى مى‏باشد. این سخن را پس از بررسى‏هایى درباره پیشآب مى‏گوید: به رنگ و بستگى و ته‏نشین‏ها و بو و مزه و دست‏مالش آن وابسته است. و این کار او همانند آزمایش پیشآب در لابراتورهاى روزگار ماست.
او رنگ پس‏مانده‏هاى سفت (پیخال) را نیز در بیمارى زردیون که در اثر بسته شدن کانال زردآبى پدید مى‏آید و رنگ آن در این بیمارى گرایش به سپیدى دارد نیز بررسى مى‏کند. مى‏گوید [... انگیزه‏ى بیمارى زردى یا در اثر افزایش ساخت زردآب است که نشانه‏ى پیدایش بیمارى زردى و رنگین شدن پیخال است و یا در اثر بسته شدن یکى از
دو کانال است که پیخال سپید رنگ مى‏شود. ...].
رازى به ارزش پیشگیرى از بیمارى‏ها آگاهى داشته و آن را بهتر از درمان دارویى دانسته است و در این‏باره کتابى را به نگارش درآورد و آن را «منافع الاغذیه و دفع مضارها» نامید.
همچنین به ارزش دوستى میان پزشک و بیمار آگاهى داشته مى‏گوید: [... اگر پزشک دانا و بیمار فرمانبردار باشد بیمارى کمتر بدرازا مى‏کشد ..].
رازى مدتى دراز در بغداد زیست و تنها به کار پزشکى نپرداخت بلکه به گوشه‏هاى هر دانش و شناختى سرى زد و در هرکدام آنها، کتاب‏هایى نگاشت.
نگارش‏هاى او در پزشکى و شیمى و حکمت و علوم طبیعى و ریاضیات و فلسفه و منطق و هیئت و همچنین در موسیقى بوده و شمار آن به 140 کتاب و 27 رساله بنا بر دیدگاه ابن ندیم در «الفهرست» و یا بر پایه‏ى دیدگاه اسماعیل بغدادى در «هدیة العارفین» 218 کتاب و دیدگاه ابن ابى اصیبعه در «عیون الانباء» 238 کتاب آمده است.
رازى در «سیره فلسفیه» چنین مى‏گوید: [... همانا دوستى و علاقه‏ى من با دانش و دلبستگى من بر آن و تلاشم در آن نزد هرکسى که با من همنشینى داشته باشد هویداست نگاه من به دانش از آغاز نوجوانى تاکنون همواره پیوسته بوده و هیچ‏گاه از کارى بى‏توجه گذر نمى‏کردم مگر اینکه به کتاب نگاه مى‏کردم تا بدانم نزد آن کس چیست هرچند برایم زیانى بزرگ در برداشته باشد و همانا کوشش و تلاشم به آنجا رسید که در یک سال بیش از بیست هزار برگ را با خط تعویذ به نگارش درآوردم ...].
او به جهت همواره خواندن و نوشتن و بعلت آسیبى که در دوران جوانى در اثر بخارهاى پدید آمده از کنش‏هاى مواد شیمیایى و عرق‏گیرى‏ها که در گذشته به تهیه‏ى آنها اقدام مى‏کرد، به چشمان او وارد آورد و افزایش سن، کم‏کم دید چشمان او را کاهش داد تا جایى رسید براى خواندن و نوشتن از دیگران کمک مى‏گرفت سپس دو
سال پس از آن، همه‏ ى بینایى خود را از دست داد. از نابینایى خود بیش از اندازه ناآرام و بى‏تاب شد پس خود را از روبرو شدن با مردم دور نمود و در خانه به گوشه‏نشینى پرداخت و به کسى اجازه دیدار نمى‏داد مگر برگزیدگانى از دانشجویان و برخى دوستان یکدست و نزدیک.
البته باید گفته شود، پیش از این تاریخ او به زادگاه خود رى بازگشته و گوشه‏نشینى را برگزیده بود. بر پایه‏ى دیدگاه «بیرونى» هنگامى که در پیشگفتار رساله خود «رسالة فى فهرست کتب الرازى» یادآورى مى‏کند: مرگ او در پنجم شعبان بسان 313 ه. ق در رى بوده است ....]
با این همه تاریخ‏نگاران در سال مرگ او دیدگاه‏هایى متفاوت دارند برخى از ایشان مرگ او را پیش از این تاریخ و گروهى دیگر پس از آن مى‏دانند. خداوند رازى بیآمرزد را که ابن ابى اصیبعه در ستایش‏اش او را جالینوس عرب خوانده است‏

 

منبع:
رازى، محمد بن زکریا - مترجم: ذاکر، محمد ابراهیم، المنصوری فی الطب (ترجمه)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى تهران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

 


[ جمعه 93/11/24 ] [ 12:45 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

معرفی کتاب المنصوری رازی

(معرفی کتب طبی سنتی ایران)


اندیشمند فرزانه محمد پور زکریا پور یحیى رازى بزرگترین پزشک جهان در خاور زمین و درمانگرى گرانسنگ در همه‏ى روزگاران زیستى بشرى است. اگرچه بیشتر تاریخ ‏نگاران وى را بیشتر یک پزشک بالین‏کار بشمار مى‏آورند تا فیلسوف. ولى وى به همان گونه که در پزشکى سرآمد است در دانش کیمیاگرى و

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 12:22 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

رازى پزشکى که گوشه‏ چشمى به فلسفه داشت‏


فرهنگ اسلامى چون بنیان گرفت، مثل همه فرهنگ‏ها بر آن رفت که نسبت به علوم ارزش‏گذارى کند. و به پیروان خود با این ارزش‏گذارى اعلام دارد که در پى چه علمى روند تا با آموزش آن علم هم استغناى معرفتى یابند و هم با آموزش آن علم رابطه‏ى دیگر جز رابطه ‏ى ایمانى بین دین و معتقدان ایجاد گردد. پس

ادامه مطلب...

[ جمعه 93/11/24 ] [ 11:12 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 310
بازدید دیروز: 152
کل بازدیدها: 447372