زندگینامه ابو روح جرجانى مشهور به زرین دست
جراح وچشم پزشک نامدار ایرانى قرن پنجم هجرى، ابو روح محمد بن منصور بن عبد الله جرجانى در شهر گنبد کاووس دیده به جهان گشود. وی از چشم پزشکان و جراحان معروف دربار ملکشاه سلجوقى بوده است و به علت شهرت و موفقیت زیادی که در این علم کسب نمود به لقب زرین دست مفتخر گشت.
گویا پدرش نیز به حرفه شریف طبابت مشغول بوده، چنان که در مقدمه کتاب نورالعیون بدان اشاره کرده، گوید: « وآنان که مرا و پدر مرا تجربه کردند، همه اندر این کتاب یاد کردم.» پس معلوم می شود که منصور بن ابی عبدالله بن منصور جرجانی ، پدر مولف نیز پزشک بوده و چه بسا ابوروح فن طبابت را نزد وی آموخته است؛ لذا او را به عنوان یکی از استادان ابو روح می توان به حساب آورد.
فرزند ابو روح نیز پزشک بوده و در کنار پدر شاید در دربار سلجوقی مشغول طبابت بوده است. این فرزند نیز دانش آموخته مکتب پدر(ابوروح) است.بنا به تصریح ابوروح در مقدمه کتاب نورالعیون ، کتاب نورالعیون را همچون حنین بن اسحاق، هم خطاب به پسر و برای آموزش وی تالیف کرده و هم به شیوه سئوال و جواب ترتیب داده که یادگیری آن آسان باشد و نیز جذابیت آن دوچندان شود.
وى به دستور ملک شاه سلجوقى در سال 480 هجرى اولین کتاب مختص چشم پزشکی به زبان فارسی، در ده باب در چشم پزشکى نگاشت که نور العیون نام داشت و در حال حاضر دو نسخه خطی این کتاب در دانشگاه اکسفورد انگلستان و کلکته هندوستان نگهداری میشود و توسط هیرشبرگ به آلمانی نیز ترجمه شده است.
کتاب نورالعیون جامع همه اطلاعات چشم پزشکی پیشین است. وی اهم کتب این فن را بر می شمارد و ضمن بر شمردن برخی از منابع خویش، برتری کتابش را نسبت به آثار پیش از خود متذکر می شود.
آن چه از مقدمه زرین دست در کتاب نورالعیون بر می آید، وی تنها در چشم پزشکی تبحر نداشته، بلکه به عنوان یک پزشک عمومی در دربار خدمت می کرده، اما این کتاب را به درخواست سطان در چشم پزشکی نگاشته است و کتاب او اولین کتاب فارسی در چشم پزشکی محسوب می شود؛ چرا که همه آثار پیشین یا به عربی بودند یا به سریانی و یونانی.
وی یک از علل نگارش کتاب به زبان فارسی را فارسی زبان و فارسی دوست بودن ملکشاه سلجوقی می داند و اینکه کتاب به درخواست ملکشاه سلجوقی نگارش یافته و به او تقدیم شده است. « بنابراین من کتابم را به پارسی می نویسم برای رضای خدا که پارس ها را دوست دارد...»
چنانکه ابو روح در مقالت هشتم کتاب نورالعیون اشاره نموده، غیر از این اثر، کتاب دیگری در جراحی داشته؛ گوید:« و من جمله در کتابی دیگر در دستکاری یاد کرده ام»
سیریل الگود در کتاب طب در دوره صفویه پس از نام بردن سه تن از چشم پزشکان بزرگ در اسلام به نامهای حنین بن اسحاق عبادی، علی بن عیسی کحال و عمار موصلی که آنها را وارثان چشم پزشکی در اسلام می داند می نویسد:« طبیعى است که علم چشمپزشکى در دوره صفویه فقط مبتنى بر این سه کتاب نبود و به این مجموعه باید کتاب چهارمى را هم اضافه کنیم، کتابى که یک ایرانى آن را نوشته است و این شخص اولین و بزرگترین چشمپزشک ایران ابو روح محمد بن منصور بن عبد الله جرجانى، مشهور به زریندست است. کتاب بزرگى که موجب شهرت این شخص شده است نور العین نام دارد. این کتاب در سال 440 به پایان رسید و به نام سلطان ملکشاه سلجوقى که بین سالهاى 465 تا 485 سلطنت مىکرد تقدیم شده است.»
کتاب نورالعیون به ده باب تقسیم گردیده و نویسنده طى این ابواب ابتدا ساختمان و تشریح چشم را شرح داده و سپس به توضیح بیمارىهاى چشم پرداخته است و یک باب درباره بیمارىهائى که قابل رویت هستند و یک باب هم درباره بیمارىهائى که قابل رویت نمىباشند، آنگاه دو فصل را به جنبههاى دیگر بیمارىهاى چشم اختصاص داده و اینبار بیمارىها را به دو دسته قابل علاج و غیر قابل علاج تقسیم نموده است. با فصل ششم توضیحات مربوط به درمان شروع مىگردد و فصل بعد از آن، که خود از سه بخش تشکیل گردیده است، منحصرا به جراحىهاى چشم اختصاص داده شده است.
در مقاله هفتم که در نوع خود بدیع و بی نظیر و تازه است و همچون دیگر مقالات کتاب به صورت سئوال و جواب طرح ریزی شده، جرجانی شیوه های جراحی(دستکاری) انواع بیماری های چشم را مطرح می کند که شامل سی سئوال و سی جواب است.
زرین دست نمک را بهترین ماده ضد عفونی کننده و عامل جذب رطوبات بر جای مانده از اورام و غیره می داند.
فصل هشتم درباره انواع کورىها است و بالاخره در دو فصل آخر انواع داروهائى که در چشمپزشکى به کار برده مىشوند اسم برده شده است.
با وجود آن که نویسنده متذکر شده است در تالیف کتاب خود از العشر مقالات فى العین حنین استفاده کرده است، قسمت اعظم مطالب آن بدیع و بى سابقه مى باشد و مطالب بسیارى در آن ذکر شده است که در العشر مقالات فى العین اصلا وجود ندارد جاى شگفتى است که مىبینیم طى دو نسل متوالى از شهر جرجان (گنبد قابوس فعلى) دو طبیب عالیقدر و نامدار برخاسته اند که هر دو تالیف خود را بزبان فارسى نوشته اند، یکى سید اسمعیل جرجانى و دیگرى هم ابو روح محمد بن منصور.
منابع:
طب در دوره صفویه
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران (ویژه علوم پزشکى)، جمعى از نویسندگان،