سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

زندگینامه ابو بکر محمد بن زکریأ الرازى 

(نگاهی به زندگی رازی بر اساس کتاب مطرح الأنظار فی تراجم أطباء الأعصار و فلاسفة الأمصار)

حکیمى ‏دانشمند و طبیبى بی مانند در فنون طبیّه و علوم حکمیّه مشهور و باصابت راى و حذاقت در علاج موصوف «» ابن عبرى در تاریخ مختصر الدول در ترجمه آن فیلسوف فرماید: (کان اوحد دهره و فرید عصره جمع المعرفة بعلوم القدمأ لا سیّما الطب و کان شیخا کبیر الرأس مسفطا و لم یفارق النسخ اما یسوّد او یبیّض و کان کریما متفصلا بارا حسن الرأفه بالفقرأ و الاعلأ حتى کان یجرى علیهم الجرایات الواسعة و یمرضهم انتهى)*

ابن خلّکان در کتاب وفیات الاعیان گوید (کان الرازى فى شبیبته یضرب بالعود و یغنى و لما التحى وجهه قال کل غنأ یخرج من بین شارب و لحیة لا یستظرف فنزع عن ذلک و اقبل على دراسة کتب الطب)

صاحب طبقات نویسد (و قیل ان الرازى کان فى اوّل امره صیرفیّا بالجمله. مولد و منشأ آن طبیب اریب شهر رى بوده و مدتى در آن سامان متوقف در سى و چند سالکى ببغداد قدم نهاد و قریب بسن چهل مشغول تحصیل طب شده و اعلم اطباى زمان خود گردید

چنانچه کمال الدّین بغدادى گوید عضد الدّوله چون بیمارستان عضدى را در بغداد بنا نهاد خواست اساتید اطبا را در آن بیمارستان براى معالجه وادارد امر کرد که اسامى آنها مرقوم شود قریب صد نفر طبیب بزرک نوشته آمد که از آن جمله رازى بود سپس از آن صد نفر پنجاه کس پسندیده گردید که رازى در عداد آن پنجاه کس بود و از آن پنجاه تا ده نفر منتخب گشت که رازى از آن جمله بود و از ان ده سه نفر برگزیده آمد و رازى سرآمد آن سه نفر بود پس امر بیمارستان برازى واگذار شد*
و در دیگر کتب تواریخ نوشته‏اند که عضد الدوله بن بویه در هنکامى که مى‏خواست بیمارستان بغداد را بنا نماید در محل بناى آن با رازى مشورت کرد رازى امر فرمود که در هریک از نواحى بغداد قطعه کوشتى بیاویزند هرکدام از آن کوشتها که دیرتر از همه رایحه‏اش فاسد گشت بناى بیمارستان را در آن ناحیه بنمایند سپس عضد الدوله در محل منتخب بدستور مزبور بیمارستان مشهور عضدى را بنا نهاده و ریاست آنجا را برازى محوّل نمود «»

مؤلف گوید تمام این اقوال بنظر ناصحیح مى‏آید چه که باجماع کتب سیر تاریخ وفات رازى از سنه سیصد و بیست متجاوز نمى‏شود و تولد عضد الدوله قریب بسنه سیصد و بیست و پنج اتفاق افتاده بنابراین رازى و عضد الدوله زمان همدیگر را درک نکرده‏اند و بناى بیمارستان عضدى در سنه سیصد و هفتاد دو باتمام رسیده و هم در آن سال عضد الدوله وفات کرده پس ما بین وفات رازى و بناى بیمارستان پنجاه و دو سال فاصله مى‏باشد ولى ممکنست که رازى پیش از زمان عضد الدوله در بغداد متصدّى امور بیمارستان دیکر شده باشد چنانچه پیش از آن هم متصدى امور بیمارستان رى بوده مؤیّد این قول کلام ابن جلجل است که در کتاب تاریخ الحکما در ترجمه رازى نوشته (انه دبر مارستان الرى ثم مارستان بغداد فى ایام المکتفى) «»

آنچه از کتب تواریخ بدست مى‏آید امر معالجه بیمارستان عضدى با ابو الحسن بن کشکرایا و ابو یعقوب اهوازى و ابو عیسى و قس رومى و بنو حسنون بوده و بامر تدریس آنجا ابراهیم بن بکس طبیب و بامر کحالى ابو نصر و بمعالجات جراحى ابو الخیر و ابو الحسن و بامر کسر و جبر آنجا ابو الصلت که ردّاد قابل آن عصر بود مى‏پرداخته‏اند «»

بالجمله آنچه مسلّم اهل تاریخ است محمد بن زکریاى رازى در عصر خود در علم و عمل اوّل طبیب بوده کویند وقتى‏که در مجلس خود براى معالجت مى‏نشست شاکردهاى خود او همه زیردستش جلوس مى‏کردند و زیردست آنها شاگردان شاگردها نشسته مى‏ شدند هر مریضى که وارد مجلس مى‏شد اوّل رجوع بتلامیذ طبقه دویم مى‏نمود اکر صائب مى‏شدند فبها و الا رجوع بتلامیذ بلاواسطه رازى مى‏کرد و اگر آنها نیز از معالجه عاجز مى‏ماندند در سیم مرتبه خود رازى بامر معالجه قیام مى‏نمود*

و آن حکیم بزرگوار فقرا را دوا و منزل و غذا از خود مى‏داد و در آخر عمر بمرض نزول آب مروارید مبتلا و چشمش نابینا شد و در سبب آن اقوال مختلفه در تواریخ مذکور است که ذکر تمام آنها باعث تطویل خواهد بود* من جمله گویند که رازى در علم کیمیا و اثبات آن براى منصور بن نوح سامانى که از سلاطین آل سامان و یا منصور بن اسحق بن احمد بن نوح که صاحب کرمان و خراسان بود على اختلاف الروایتین کتابى تألیف کرد و از بغداد قصد دربار آن پادشاه نمود سلطان از دیدن آن کتاب در عجب شد و رازى را زیاده از حدّ تمجید و توقیر فرمود و هزار دینار زر سرخ بوى انعام کرد سپس گفت خواهش من آنست که آنچه در این کتاب نوشته شده بمقام فعلیّت ‏آورى رازى جواب داد که بفعل‏ آوردن آن اسباب و ادوات زیاد لازم دارد که مقدور امثال من نمى‏باشد سلطان فرمود هر دوائى یا اسبابى که لازم این کار است بفرمایم تا از اقطار عالم بیاورند رازى از اتمام عمل عاجز گشت سلطان گفت در صورتى که براى انجام این کار مانند تو حکیمى مباشرت و مثل من سلطانى معاونت نماید و این امر صورت نکیرد پس در هیچ عهدى امکان نخواهد داشت و کمان ندارم مثل تو حکیمى بتخلید کذب راضى باشد و کتاب در آن نوشته و بحکمت منسوب نماید و طالبین علم را ما دام الدّهر بچیز بیحاصل مشغول و از تحصیل علوم نافعه بازدارد براى زحمت تو انعامت دادیم سپس لازم است که بجهة این قول کذب عقابت نمائیم (فامران یضرب بالکتاب على رأسه حتى یتقطع فکان ذلک الضرب سبب نزول الماء فى عینه)

در تاریخ ابن عبرى نویسد (و جائه کحال لیقدحها فسئله الرازى عن العین کم طبقة هى فقال لا اعلم فقال لا یقدح عینى من لا یعلم ذلک و قیل له لو قدحت لکنت ابصرت قال لا قد ابصرت فى الدّنیا حتى مللت) «»

تولد حکیم بنا بقول قاموس الاعلام در سنه (240) هجرى و وفات او بنا بنوشته قاضى بن خلکان و فاضل معاصر منتظم ناصرى در سنه سیصد و یازده بوده* ابو الخیر حسن بن سوار که قریب العهد با رازى بوده کوید (ان الرازى توفى فى سنة نیف و تسعین و مأتین او ثلثمائة و کسر و الشک منى انتهى) «» و غریغوریوس طبیب در تاریخ مختصر الدول که اصح تواریخست وفات او را در عشرین و ثلثمائه نوشته و در سبب وفات او نیز ارباب تواریخ را اختلاف بسیار است.

 محمد بن زکریاى رازى را متجاوز از دویست و پنجاه جلد مصنفات مى‏باشد که اغلب انها در طب است که بذکر مشهورترین آنها مى‏پردازیم من جمله کتاب (حاوى) است که اعظم کتب آن حکیم و در طب کمتر کتابى مثل آن تألیف شده کویند بعد از وفات رازى از این کتاب غیر از مسوّدات خود رازى نسخه موجود نبود ابن العمید استاد صاحب بن عباد مبلغ کزافى بخواهر رازى بذل کرده مسوّدات کتاب حاوى را از او کرفت پس تلامیذ رازى را جمع نموده کتاب حاوى را مرتب کردند و در سى مجلّد نوشته آمد.

دیکر از مصنفات آن حکیم (کناش منصورى) است که براى امیر منصور بن اسحق بن اسماعیل بن احمد صاحب خراسان‏ تألیف نموده و این دو کتاب مکرر بزبان لاتینى و سایر السنه اروپا ترجمه شده و در آن ممالک بزیور طبع رسانیده‏اند و دیکر از کتب اواست

(کتاب برهان)

و (کتاب طب النفوس)

و (کتاب در اثبات اینکه براى انسان خالق حکیمى است و بدلایل تشریح و علم منافع الاعضأ محال است که خلق انسان بغیر این صورت کرفته باشد)

(کتاب در سبب اینکه چرا فصل خریف جالب امراض و فصل ربیع بضد آنست و حال آنکه آفتاب در این هر دو در یک مدار است)

(کتاب در شکوک و مناقضاتى که در کتب جالینوس است)

(کتاب در کیفیّت ابصار)

(کتاب در علل مفاصل و نقرس و عرق النسا)

(کتاب در اینکه پرهیز مفرط و تقلیل غذا مطابق قانون حفظ صحت نیست بل جالب مرض است)

(کتاب در اینکه جهال اطبا منع شدید مى‏نمایند مرضى را از متابعت شهوات آنها و نباید چنین کنند)

(کتاب در حصبه و جدرى) و این کتاب بزبان انکلیسى مترجم و در شهر لندن پایتخت انکلیس منطبع گردیده

(مقاله در حصاة کلیه و مثانه)

(کتاب الطب الملوکى) و در این کتاب معالجه تمام امراض را با اغذیه فقط مرقوم داشته

(کتاب الى من لا یحضره طبیب) و این کتاب بطب الفقرا معروف است (کتاب در مرض فالج)

(کتاب در استفراغ محمومین قبل از نضج)

(کتاب منافع الاعضأ)

(کتاب قرابادین)

(کتاب سر الاسرار) در علم حکمت

(کتاب فى العمل بالحدید و الجبر)

(کتاب المدخل الى الطب)

(کتاب سر الطب)

(کتاب برء الساعه)

(کتاب فى ادویة العین) و این کتاب را براى تلمیذ خود یوسف بن یعقوب تألیف نموده

(مقاله در ابدال ادویه)

«کتاب صفات البیمارستان»

«کتاب فى انه لم صار من قل جماعه طال عمره» و این کتاب را براى امیر ابو العباس احمد بن على نوشته (کتاب در ادویه مسهله و مقیّئه)

«کتاب المختصر النافع» که براى یکى از ملوک سامانى نکاشته» «مقالة فى علاج العین بالحدید»* فاضل معاصر صاحب کتاب منتظم ناصرى نویسد که رازى را علاوه بر کتب علمیّه سفرنامه‏ایست که شرح سیاحت خود را در اغلب بلاد آسیا و شامات و مصر حتى اسپانیول در آن سفرنامه درج نموده است انتهى و نیز آن حکیم را رسائل عدیده در صنعت کیمیا است و در این فن اکتشافات زیاد دارد و حکماى فرنک‏ نیز بر مهارت او در این شعبه از علوم طبیعى معترف مى‏باشند و از مخترعات او که در حین مباشرت باین صنعت بوجود آن پى برده بود یکى جوهر گوگرد است و آن حکیم چون این ماده را از تقطیر زاج سبز بدست آورده بود لذا روغن زاج نام نهاد و هم‏اکنون در ممالک فرنک این جسم بهمان قواعدى که وى بدست داده ساخته مى‏شود و نیز اوّل کسى که الکل را از مواد نشاسته و شکرى متخمره بدست آورد آن حکیم است چنانچه جرجى زیدان در جزء ثامن از سنه عاشره جریده الهلال کوید (و ممن اشتغل بعلم الکیمیا من علما المسلمین ابو بکر الرازى الطبیب نذکر من اکتشافاته الکیمیاویه على ما یعترف به کتب الافرنج زیت الزاج و هو الحامض الکبریتیک و الکحول استحضر الاول بتقطیر کبریتات الحدید و اسمه فى العربیّه الزاج الاخضر فلما استقطره خرج منه سائل الحامض الکبریتیک فسماه زیت الزاج و لا تزال طریقة الرازى من طرق استحضار هذا الحامض الى الیوم و استحضر الکحول باستقطار مواد نشویة او سکریة متخمره) از جمله کلمات حکمت رازیست که فرماید (مهما قدرت ان تعالج بالاغذیه فلا تعالج بالادویه) و نیز فرماید (اذا کان الطبیب حاذقا و المریض مطیعا فما اقل لبث العلّه) و نیز کوید (عالج فى اوّل العلّه بما لا تسقط به القوه) و نیز کوید (العمر یقصر عن الوقوف على فعل کل نبات فى الارض فعلیک بالاشهر مما اجمع علیه و دع الشاذ) (و قال الطبیب الذى لم یعن بالامور الطبیّه و العلوم الحکمیّه و عدل الى اللّذات الدنیویه فاتهمه فى علمه) و قال (الامراض الحاره اقتل من البارده) و قال (ینبغى للطبیب ان لا یدع مسئلة المریض عن کل ما یمکن ان تتولد عنه علّته من داخل و خارج ثم یقضى بالاقوى) و قال (من تطبب عند کثیر من الاطبا یوشک ان یقع فى خطأ کل واحد منهم) قال (متى کان عنایة الطبیب على التجارب دون قرائة الکتب خذل) و قال (باختلاف عروض البلدان تختلف المزاجات و الاخلاق و العادات و طباع الادویه و الاغذیه)* حکیم مزبور را اشعار آبدار است محض نمونه دوبیتى از انها مسطور افتاد «»
و این حکیم بزرک را حکماى فرنک در کتب خود بتحریف لفظ رازى (رازس-Razes ) ضبط کرده ‏اند.
«لعمرى ما ادرى و قد آذن البلى» «بعاجل ترحال الى این ترحالى»
«و این محل الروح بعد خروجه» «من الهیکل المنحل و الجسد البالى»


منبع: فیلسوف الدوله، عبد الحسین بن محمد حسن، مطرح الأنظار فی تراجم أطباء الأعصار و فلاسفة الأمصار، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش.

 


[ یکشنبه 95/3/23 ] [ 10:1 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 96
بازدید دیروز: 91
کل بازدیدها: 448121