http://medicalhistory.ParsiBlog.com | ||
خارج کردن علم طب از انحصار غیر مسلمانان در تاریخ پزشکی زمینه بسیار مساعد رشد علم طب که با توجه به دستورات بهداشتى و رهنمودهاى پزشکى موجود در تعالیم آسمانى اسلام و از طریق قرآن و احادیث معصومین (ع) فراهم شده بود، و پىگیرى این دانش توسط شیعیان در همان قرنهاى اولیه اسلام، سبب گردید که علم پزشکى- به رغم شرایط نامساعدى که دربار خلافت و پزشکان غیر مسلمان آن، براى مسلمانان به وجود آورده بودند- در بستر اصیل خود دوباره تحرک یافته و با موفقیت موانع موجود را به کنار زده و به پیشرفتهاى سریعى نائل گردد. بدین ترتیب علم پزشکى از انحصارطلبى یک گروه خاص از اطباء غیر مسلمان بیرون آمد، و توسط پزشکان مسلمان گسترش یافت و خدمات آن در اختیار همه اقشار جامعه قرار گرفت، دروازههاى این علم بر روى افراد مستعد باز شد و چهرههاى درخشان تاریخ طب اسلامى یکى پس از دیگرى پدیدار شدند و این علم شکوفائى و پیشرفت فراوان یافت تا جائى که براى قرنها (تا قرن هفدهم، و حتى در مورد چشمپزشکى تا قرن هیجدهم میلادى) طب اسلامى در سراسر جهان پیشتاز و بىرقیب و الگو قرار گرفت، و تحقیقات و تألیفات بسیارى توسط پزشکان مسلمان انجام یافت. ازاین رو، براى بررسى این متون، و نیز تاریخ طب اسلامى، هر پژوهندهاى نیازمند به آگاهى از زمینه و بسترى است که این دانش در آن نشو و نما پیدا کرده است. و آنان که بدون توجه، و یا داشتن اطلاعات کافى از شرایط و چگونگى پیدایش علم پزشکى در اسلام و ویژگىهاى آن، دست به نوشتن تاریخ این علم زدهاند حقایق مهمى را نادیده گرفته و درنتیجه موفق به بررسى و قضاوت صحیحى در این مورد نشدهاند. بههرحال، کوشش براى خارج کردن علم پزشکى از انحصار غیر مسلمانان، که در ابتدا توسط پزشکان شیعه آغاز و با الهام از دستورات و رهنمودهاى بهداشتى و پزشکى معصومین (ع) صورت گرفته بود و تداوم آن نیز عمدتا بوسیله همین پزشکان انجام پذیرفت، اقدامى بسیار موفق بود و نتیجه آن بهزودى به ثمر نشست و سبب شد که: 1- مسلمانان به قابلیتها و استعدادهاى علمى خود پى ببرند و حس اعتماد به نفس در این زمینه در آنها به وجود آید. 2- با پیشرفتهاى علمى در امر پزشکى متوجه شوند که طب یونان آنطور که پزشکان مسیحى تبلیغ مىنمودند قطعى و جزمى نیست و نارسائىهاى بسیار دارد و قابل تجدیدنظر و بررسى و انتقاد مىباشد. مثلا رازى با اشاره به گفته بسیار مختصر جالینوس در مورد آبله مىگوید: «اماآنهائى که گفتهاند جالینوس براى آبله علاج مخصوص و کافى و علت قانعکنندهاى نقل نکرده و در این باب چیزى نگفته است راست مىگویند»، و بعد اضافه مىنماید: « ومن تعجب مىکنم که چگونه جالینوس از این مرض گذشته و آن را ندیده گرفته است، درحالىکه مرض شایعى است و احتیاج به درمان آن شدید بوده». و آنگاه ادامه مىدهد: «ماآنچه در این مرض مورد حاجت است، همه را ذکر و معالجات را هم به تفصیل و هریک را در جاى خود بیان نمودیم» و نیز: «علىبن العباس طبیب عضد الدوله و معاصر گربرت، از کتابهاى طبى موجود و متداول انتقاد مىکند و مىنویسد: ... بقراط خیلى مختصر مىنویسد و بسیارى از اصطلاحاتش روشن نیستند و به تفسیر احتیاج دارند ... جالینوس هم چندین کتاب نوشته است که هرکدام فقط شامل تکهئى از هنر پزشکى مىباشد ولى رودهدرازى مىکند و تکرارى هستند. حتى یک کتاب هم از این شخص نیافتم که کامل باشد و براى تدریس طب عملى متناسب باشد». بهاینترتیب پزشکان مسلمان، طب را از وابستگى شدیدش به یونان رهائى داده و به تدریج طب اسلامى را جاىگزین آن نمودند. 3- از نتایج استقلال پزشکى مسلمانان، از اهمیت افتادن زبان یونانى و قرار گرفتن زبان عربى- و پس از مدتى- زبان فارسى، بهعنوان زبان علم و زبان پزشکى به جاى آن بود. 4- مسلمانان با توجه به این واقعیت که طب یونانى کامل نیست و نمىتوان به آن اکتفا نمود، کوشش نمودند که حتىالامکان از تجربیات طبى سایر کشورها نیز همزمان استفاده کنند تا بتوانند بعدا- همانطور که اشاره نمودهایم- پا را فراتر از علوم عصر گذارده و خود طلایه دار دانش بشرى در جهان گردند. به این ترتیب، آنان از تجربیات پزشکى هندوستان و حتى چین نیز استفاده نمودند: «یکىاز منابع مهم مسلمانان طب هندى بوده است. على بن ربن طبرى ... گفتار چهارم از کتاب خود یعنى فردوس الحکمه را تحت عنوان: «منجوامع کتب الهند» آورده و در سى و شش باب آراء و اقوال پزشکان قدیم هند را ذکر کرده است ... و نیز کتاب چرک از منابع مهم پزشکى هندى بوده است که مسلمانان در اختیار داشتند. این کتاب که ترجمه انگلیسى آن در سال 1902 م. در کلکته چاپ شده نیز از منابع على بن ربن طبرى در فردوس الحکمه و محمد بن زکریاى رازى در حاوى بوده است. ابو ریحان بیرونى مىگوید که چرک از قدیمترین کتابهاى پزشکى هندى است «1»». همچنین: «نسخخطى منحصربهفردى که در ترکیه موجود است کتاب موسوم به تانکسوقنامه ایلخان در علوم ختائى است که در عهد غازان خان به اهتمام رشید الدین فضل اله وزیر همدانى تهیه شده است و ترجمه قسمتى از کتب طبى و علمى چینى به زبان فارسى است». «2» 5- با استقلال علمى مسلمانان، سلطه علمى و فرهنگى غیر مسلمانان بر آنها پایان پذیرفت. 6- همه علاقهمندان به دانش پزشکى و افراد مستعد توانستند به سهولت به آن دسترسى یابند و با همگانى شدن آموزش این علم، استعدادهاى بزرگ یکى پس از دیگرى شکوفا شدند. 7- با پیشرفت علم طب و فراوان شدن پزشکان و رواج خدمات پزشکى در بین اقشار جامعه، که از نتایج بیرون آمدن از انحصار دربار و اشراف بود، هزینههاى پزشکى نیز کاهش یافت و عدهاى از پزشکان بزرگ کمر به خدمت عموم مردم بستند. - و بالاخره: «سیماى پزشک که در آغاز معمولا زمینه مسیحى یا یهودى یا زردشتى داشت یا عملا به این دینها متعلق بود، بهکلى رنگ اسلامى پیدا کرد و سیماى اسلامى «حکیم» جانشین آن شد»8-. منبع: .منتصب مجابى، حسن، بررسى متون طب شیعه در تاریخ پزشکى، 1جلد، دانشگاه رازی - کرمانشاه، چاپ: اول، 1385 ه.ش
[ یکشنبه 95/3/23 ] [ 10:52 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |