http://medicalhistory.ParsiBlog.com | ||
مبارزه با فحشاء و توجه به ازدیاد نفوس در تاریخ پزشکی ایران امر مبارزه با فحشاء از مسائلى بوده است که در ایران باستان بدان بسیار اهمیت داده شده است. هرگاه مردى مطلع گردد که زن کار نامشروع نموده، حق طلاق وى را داشته است.بعلاوه براى زنان بدکار مجازات بسیار سخت حتى تا اعدام هم اجراء مىشده است. قسمتى از باب هیجدهم وندیداد که شامل 76 فقره مىباشد درباره مبارزه با فحشاء و مذمت درباره زن و مرد بدکار و کفاره آنان است. اکنون خلاصه اى چند فقره از باب بالا را از نظر خوانندگان گرامى مىگذرانیم: به موجب فقرات این باب مرد زناکار یکى از گناهکاران است، مرد زناکار زندگانى را تباه کند و گناهش کفاره بردار نیست. مرد زناکار حق پوشیدن کشتى (زنار) به کمر و صدره (پیراهن مقدس) به تن را ندارد. وى مانند جادوى خطرناکى است. زرتشت از اهورامزدا سئوال مىکند به چه کسى تو کینهورزتر مىباشى؟ در پاسخ اهورامزدا مىگوید با مرد و زن زناکار که نطفه شخص خوب و بد و گناهکار و غیر گناهکار را مخلوط نماید. زناکار با نگاه خود یک ثلث از رود روان و یک ثلث از درختان خوب روئیده باطراوت را و یک ثلث روپوش (یعنى گیاه) زمین را بخشکاند و یک ثلث از مردم مقدس نیکنیت و نیکگفتار و نیککردار و باهمت و پرهیزگار را کم کند. زناکاران از مار تندرو و گرگ ناخندراز و وزغى که هزار بچه مىزاید خطرناکترند. (فقرات پنجاه و چهارم الى شصت و ششم باب هیجدهم وندیداد). از مفاد فقرات بالا مستفاد مىگردد که تا چه اندازه مبارزه با فحشاء در میان ایرانیان باستان اهمیت داشته است و مجازات آن (بدیهى است پس از ثبوت) خودکشى و یا اعدام بوده و از طرفى نتیجه آن افراد را تشویق به ازدیاد نفوس و زناشوئى مىنموده است که ما این مطلب را نیز بعدا مورد مطالعه قرار خواهیم داد. درباره احکام مربوط به نزدیکى مرد با دختر دستورهاى چندى در وندیداد آمده است. باید دانست در ابتداى باب پانزدهم در فقرات اول تا هشتم ذکرى از گناهان بزرگ آمده است که عبارتند از: 1) اگر مرد پرهیزگار زرتشتى را دانسته و فهمیده به مشرب دیگر یا دین دیگر(یعنى غیر زرتشتى) نسبت دهد، 2) اگر کسى به سگ پاسبان گله یا محله استخوان غیر قابل جویدن یا خوراک داغ بدهد که آن خوراک دهان سگ را سوزانده و زخمى نماید، 3) اگر کسى سگ حامله را بزند یا براند یا او را بترساند و در نتیجه آن سگ در گودال یا چاه یا دره یا چشمه آب جارى افتد و زخمى شود، 4) مردى که در زنى نشان حیض دیده نطفه خود را در وى بریزد، 5) مردى که در زن حامله اى که شیر به پستانش آمده یا نیامده باشد اما حمل بسته شده باشد نطفه خود را بریزد و زن مجروح گردد. پس از این فقره تعدادى احکام در فقرات دیگر درباره نزدیکى با دختر باکره آمده است و مجازاتهاى شدیدى براى فردى که با دخترى عمل منافى عفت نماید قائل شده است. خلاصه آن احکام چنین است:" اگر مردى با دختر باکره اى نزدیکى کند و دختر حامله گردد خواه آن دختر تحت کفالت ولى خود باشد یا نباشد، خواه نامزد شده باشد یا نشده باشد، آن دختر نباید از خانه بیرون رود و خلاف احکام حیض چیزى را مس کند یا نگاه به آب و درخت کند و در غیر این صورت گناهکار است. همچنین دختر حق ندارد رحم خود را دشتان کند و پنهانى آب و دارو بخورد (یعنى خود را به قاعدگى افکند و بچه بیندازد) گناهش به پدر و مادر (بزرگان خانواده) سرایت مى نماید. مردى که با دخترى نزدیکى نموده و دختر حامله شده است و بچه آورده مخارج فرزند و مادر به عهده مرد است. اگر مرد غذاى نامناسب براى بچه آورد گناهش بر مرد زانى است. اگر دخترى حامله در محل پنهانى بزاید مخارج زندگى و نطفه اش تا وقتى که طفل بزرگ شود با پدر طفل است. (فقرات نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم باب پانزدهم وندیداد). به همین نحو درباره سقط مجازاتهاى شدید در طب ایران باستان بوده است. " اگر مردى با دخترى خردسال یا بزرگ نزدیکى کند خواه آن دختر در کفالت و حفاظت ولى خود بوده یا نباشد، خواه نامزد شده باشد، یا نشده باشد، اگر دختر بگوید که مرد مرا حامله کرده و آن مرد بدختر بگوید براى انداختن حمل نزد پیرزنى برود و چاره پرسد و آن پیرزن براى او بنک آورد یا شئته(Shaeta) یا غنانه(Ghnana) یا فرسپات(Fraspat) یا یک گیاه مسقط حمل بیاورد و دختر به وسیله آن دارو حمل خود را بیندازد از این عمل مرد و دختر و پیرزن هر سه یک اندازه گناهکارند (فقرات سیزدهم و چهاردهم باب پانزدهم وندیداد). احکام بالا مىرساند که در سقط جنین عمال و شرکاء آنها همه مجرم بودهاند. ابواب پانزدهم و شانزدهم وندیداد چنانکه قبلا هم فقرات زیادى از آنها را یادآور شدیم احکام طب قانونى بشمار مىرود. درباره ارتباط مرد با مرد یا پسر و ارتکاب این عمل منافى عفت در وندیداد آمده است که به عامل آن (اگر به عنف و اجبار عمل شده است) باید هزار و ششصد ضربه تازیانه زده شود (فقره بیست و ششم باب هشتم وندیداد)، ولى اگر این عمل به اختیار انجام یافته است عامل گناهکار و ناپاک و عملش تا ابد غیر قابل توبه است (فقره بیست و هفتم باب هشتم وندیداد). لاطى و ملوط در آئین زرتشت ضمن بدان و دیوان آمده است و چنین مردمانى حق همصحبتى با یزدانپرستان را ندارند بلکه باید با دیوان همنشین و همصحبت گردند و از کیش و آئین زرتشت دور مىباشند. (فقره سى و دوم باب هشتم وندیداد). " طبق گفته هرودت" بهترین صفت را، پس از رشادت، پارسى در این مىداند که پسران زیاد بدنیا آرد و به اشخاصى که بیش از سایرین زاد و ولد کردهاند شاه همه ساله هدیه مىفرستد". (از کتاب ایران باستان مرحوم حسن پیرنیا مشیر الدوله). اکنون درباره زناشوئى و ازدیاد نفوس و تاکیداتى که دراینباره در سنت زرتشى آمده است چند کلمه متذکر مىگردیم: زناشوئى و ازدیاد نفوس که ثمره آن در حقیقت مبارزه با فحشاء است در آئین ایرانیان قدیم یکى از مقدسترین کارها یا باصطلاح خود آنها از اعمال پاک و مقدس پارسائى بوده و نتیجه آن بود که مردان و زنان پارسا زیادتر شوند، از آن گذشته به دختران و پسران توصیه گردیده است که در زناشوئى با یکدیگر یکدل و یک زبان باشد. در قطعات سوم و پنجم گاتها در این باب آمده که خلاصه آنها چنین است: " اى دختر زرتشت من با منش پاک و راستى از براى تو جاماسب را برگزیدهام اکنون اگر میل دارى با فکر پاک مقدسترین اعمال پارسائى را بجاى بیاور". " اى دختران شوهرکننده و اى دامادان شماها که مقدسترین کارهاى پارسائى را بجا مى آورید، اکنون آگاهتان سازم، اندرزم را بخاطر بسپارید، و در زندگى کوشا باشید که در پندار و گفتار و کردار نیک بر دیگرى پیشى جوئید و زندگى خود را شاد و خرم سازید". اختیار همسر در آئین زرتشى با پسر و دختر بود. و سن بلوغ را پانزده مىدانستند و هرچه خون همسران مسافت زیادترى داشته باشد باعث صحت اولاد خواهد بود، به شرط آنکه از خون قومى دیگر نباشد، یعنى ازدواج ایرانى با ایرانى و آن هم از هم مذهب خود باید انجام گیرد تا خونها آلوده نگردد و در عقاید اختلاف حاصل ننمایند، کما اینکه اکنون نیز این قاعده در میان زرتشتیان مجرى است. قبل از پانزده سالگى پسر و دختر حق زناشوئى نداشتند، فقط اجازه نامزدى به آنان داده مىشد. درباره رهیانیت و ترک دنیا در آئین زرتشت آمده است که این عمل بسیار ناپسند مىباشد، و آنکه چنین کارى کند فرشته رحمت به سروقت او نرود، برخلاف مردان حق داشتند چند زن اختیار نمایند. طبق نوشتههاى استرابن" ایرانیان زنان زیاد مىگیرند و باوجود این زنان غیر عقدى بسیار دارند و منظورشان از این عمل داشتن اولاد زیاد است". هردوت گوید:" که ایرانیان بیش از یک زن نمىگرفتند". اما بنظر مىرسد حق داشتن چند زن براى ایرانیان محفوظ بوده منتهى یک زن کدبانو و مقدم بر دیگران بوده و زنان دیگر چاکران زن مقدم بودند. ازدواج با اجانب مجاز بوده، منتهى اگر دختر بیگانه براى پسر زرتشى باشد و نه برعکس و فلسفه آن ازدیاد نسل بوده است و این مسئله در سرنوشت طلاق زن بسیار دخالت داشته، چنانکه در موارد عقیم بودن زن و یا ارتکاب عمل نامشروع از طرف زن و یا پنهان داشتن زن از قاعدگى خود و یا به سحر و جادو پرداختن، مرد را حق طلاق بوده است. آنان که فرزندان زیاد داشتند، اگر پدر از عهده مخارج اولاد برنمىآمد از طرف شاهان و موبدان بدانها کمک مىگردید، همچنین اگر مادرى سهقلو مىزائید از طرف شاه وظیفه براى زن مقرر مىشد. حال ببینیم درباره تشویق به زناشوئى در کتب مذهبى زرتشتیان چه آمده است؟ در فقره بیست و چهارم باب سوم وندیداد آمده است: " به جهت آنکه زمینى که مىشود بدست کشتکار کشت شود و مدتى بىکشت افتاده باشد، چنین زمینى سعید نیست، مانند زن خوش اندام قشنگى که زن مرد خوبى باشد مدتى بىزائیدن پسر بماند". ایضا در وندیداد آمده است، اگر مرد همدین یا برادر یا دوست نزد کسى براى خواهش مال یا زن یا تحصیل علم (خرد) بیاید، اگر خواهش مال کند به او باید داد و اگر خواهش زن کند باید براى او نکاح کند و اگر خواهش خرد کند به شرح ایضا (فقره چهل و چهارم باب چهارم وندیداد). همچنین در آئین زرتشت مرد زندار بر عزب و مرد خانهدار بر مرد بىخانه و مرد فرزنددار بر بىفرزند ترجیح داده شده است و چنین معتقد بودند مردى که زن و خانواده و فرزند و مال دارد نزد اهورامزدا محبوب است و بهتر مىتواند با دیوى که شکننده استخوان است مقابله نماید نه آنکه بىزن و فرزند و مال باشد. همچنین اگر فردى دانسته بىزن و خانواده و فرزند و مال بماند باید استخوان- بندیش با کارد آهنى بریده شود، یا آنکه استخوانبندیش را با زنجیر آهنى ببندند و یا در گودال صد قد آدمى انداخته شود، بلکه قابل مرگ است و او اجبارا در گناه بزرگ خواهد ماند و چنین شخصى مثل آن است که به فرشته راستى دروغ گفته و به مهر (فرشته عهد) خلف وعده کرده و سزایش 1400 ضربه تازیانه است، (وندیداد باب چهارم فقرات چهل و هفتم تا پنجاه و پنجم). در راه مبارزه با فحشاء احکامى دیگر نیز موجود است که همه آنها مىرسانند عمل ناشایست تا چه اندازه در نظر ایرانیان مذموم بوده است. در آئین زرتشت احکام مربوط به کیفر زن بدکار شدید بوده و چون به ثبوت مىرسید، کیفر آن خودکشى و اعدام بوده است. این امر تا دوران اشکانیان تقریبا بدون استثناء مجرى مىگردید، اما در دوران ساسانیان دراینباره قائل به تحقیق بودند و براى مرتبه اول زن را مدتى محبوس نموده که در این مدت موبدان وى را نصیحت نمایند و وى را به راه راست هدایت کنند، آنگاه براى مرتبه دوم اگر چنان کارى از او سرمىزد بایستى خودکشى کند (نقل از رساله آقاى دکتر فریدون کابلى بهداشت در ایران باستان). پس با ذکر مقدمات بالا امر زناشوئى از امور مهمه و دینى ایرانیان باستان بشمار مىرفته و براى این مهم تأکید بلیغ گردیده و بدیهى است مبارزه با فحشاء نیز طبعا صورت عمل بخود مىگرفته است و چنانکه در بالا دیدیم داشتن زن و ایجاد خانواده و آوردن اولاد و تعدد آنها تمام به پارسائى مومنین به آئین زرتشت مىافزوده و آنان را نزد اهورامزدا محبوب مىنموده است و یا آنکه به مردم کثیر الاولاد کمکهاى مادى از طرف موبدان و شاهان به آنان مىشده است، همه مىرساند علاوه بر تشویق افراد به زناشوئى نتیجة از فحشاء و قاعدة از بیماریهاى آمیزشى جلوگیرى بعمل مىآمده است. در خاتمه این فصل اضافه مىنمائیم که مقام زن در ایران باستان بسیار محترم و ارجمند بوده و زنان ارج فوقالعاده داشتند و کسى که به ناموس زن پارسائى بىاحترامى و یا آن را لکهدار مىکرد، گناه بزرگى را مرتکب مىگردید که کفاره آن بسیار عظیم بود. در ادبیات آریائیها و داستانهاى ایران باستان به حکایات و افسانههائى برمىخوریم که از عشق پاک زنان و مردان پارسا حکایت مىکند (سخنرانى شادروان بهرام- گورانگلساریا سال 1309 شمسى صفحه 3). در بند هش آمده است که:" هورمزد به زن فرمود که تو آفریده شدهاى تا مردان پهلوان و پارسا را بوجود آورى، در آغوش پر از مهر و عطوفت مادرانهات بپرورانى تا آنکه توسط آنان ریشه دشمن حقیقت و ناپاکى از دنیا برانداخته شود. " اى زن هرچند که دشمن ناموس و پرهیزگارى براى گمراهى تو کوشاست، اما من که هورمزد هستم تواناترین توانایانم براى نگهبانى تو پاسدارانى مىگمارم تا از زائیدن فرزندان پاک تو دنیا از بدان پاک و حقیقت خداوندى من به بهترین وجه آشکار شود". خلاصه آنکه در ایران باستان و آئین زرتشت توالد و تناسل و تکثیر نفوس یکى از عوامل مهمه در برطرف نمودن قواى اهریمنى شناخته شده است. طبق روایات آنان پیوسته انگره مینو در فکر تباهى آفریدگان اهورامزدا بوده و همیشه سعى داشته است که به وسیله کم شدن نفوس و خرابى نسل بشر جهان را ویران و آفریدگان را پریشان گرداند. در خاتمه این قسمت مطلبى از گاتها نقل مىنمائیم که در آن تا چه حد درباره زناشوئى تأکید گردیده است. در گاتها درباره عروس پورچیست (پئوروچیسته(Pouruchitsa دختر زرتشت و پندى که به دامادان و عروسان داده شده ذیلا مىنگاریم: " به دختران عروسى کننده و شما دامادان که با آنان وصلت مىنمائید، سخنى مىگویم که با منش پاک بشنوید ... هریک از شما با دیگرى طبق قانون اشوئى رفتار کنید و با آن زندگى خود را نیک و سعید نمائید" (گاتها یسنا 53 فقره 5). [ دوشنبه 95/6/15 ] [ 3:48 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |