تاریخچه کیفر و اقسام جرمها در ایران باستان
(پزشکی قانونی در تاریخ پزشکی ایران باستان)
امروزه امر پزشکى قانونى و کیفر مجرمین در عالم پس از چندین هزار سال به صورتى درآمده که طبیب و قاضى در برابر جرم تکلیف خود را مىدانند.
در قوانین جزاى هر کشورى براى اقسام جرمها کیفرهائى قائل گردیدهاند.منتهى آنکه در بسیارى از کشورها درباره قتل در حقوق جزا صورت بین المللى بدان داده و کیفر آن را اعدام مى دانند.
اما موضوع کیفر افراد در برابر ضایعات وارده به بدن دیگرى در اوستا ضمن باب چهارم وندیداد دستورهاى چندى آمده (از فقره 17 تا 43) و تکلیف افراد را معین کرده است.
در طب ایران باستان به این دسته از اطباء که بکار طب قانونى مى پرداختند" دادپزشک" (دوران ساسانیان) گفته اند. اکنون به طور خلاصه فقراتى چند از باب چهارم وندیداد درباره این امر متذکر مىگردیم.
فقره هفدهم باب چهارم وندیداد درباره تعریف جرم است، بدین معنى که اگر کسى بر کسى سلاح (یعنى شمشیر یا نیزه یا خنجر یا جز آنها) بلند کند و وى را بترساند.
نام چنین عمل جرم بلند کردن است و اگر به طرف کسى برود اما زخم نزند نام آن جرم رو به زخم" و اگر با نیت سوء و کینه شخص را بزند نام آن جرم" زخم آور" است که پس از پنج مرتبه چنین عملى را شخص مرتکب گردد، بدن مجرم پر از گناه شود.
فقرات هیجدهم و نوزدهم و بیستم و بیست و یکم از باب چهارم وندیداد کیفر فردى است که به شخص جرم اولى (یعنى جرم بلند کردن سلاح) مرتکب شود. خلاصه آنها چنین است که زرتشت از اهورامزدا دراینباره سئوال مىکند. اهورامزدا در پاسخ تکلیف را معین مىکند بدین شکل:
" براى بار اول ده ضربت (با سیخ اسبدوانى یا تازیانه)، براى بار دوم بیست ضربه. براى بار سوم سى ضربه، براى بار چهارم شصت ضربه، براى بار پنجم صد ضربه، براى بار ششم یکصد و چهل ضربه، براى بار هفتم یکصد و هشتاد ضربه، براى بار هشتم (اگر براى بارهاى اول حد نخورده باشد)، آن شخص سراپا مجرم و چهارصد ضربه باید به او زده شود. اگر شخص جرم را مرتکب شده باشد و از حد گریخته باشد، سراپا مجرم و باید چهارصد ضربه به او زده شود.
اما درباره جرم رو به زخم در فقرات بیست و دوم تا بیست و پنجم از همان باب کیفر آن چنین آمده است:
" براى بار اول بیست ضربه، براى بار دوم سى ضربه، براى بار سوم شصت ضربه، براى بار چهارم صد ضربه، براى بار پنجم یکصد و چهل ضربه، براى بار ششم یکصد و هشتاد ضربه باید به مجرم زده شود. اگر بار هفتم مجرم همان جرم را مرتکب گردیده و براى دفعات سابق حد نخورده باشد سراپا مجرم و یا از حد خوردن بگریزد چهارصد ضربه کیفر اوست".
در مورد ضربت زخمآور در فقرات بیست و ششم تا بیست و نهم چنین آمده است): کیفر ضربت و جرم زخمآور براى دفعه اول سى ضربه، براى بار دوم شصت ضربه، براى بار سوم صد ضربه، براى بار چهارم یکصد و چهل ضربه، براى بار پنجم یکصد و هشتاد ضربه. اما اگر بار ششم مجرم مرتکب جرم بالا گردید و دفعات قبل حد نخورده، یا آنکه از کیفر آن گریخته بود چهارصد ضربه کیفر اوست:"
کیفر زخم خطرناک براى بار اول شصت ضربه، براى بار دوم صد ضربه، براى بار سوم یکصد و چهل ضربه، براى بار چهارم یکصد و هشتاد ضربه است. اما اگر مجرم بار پنجم مرتکب زخم خطرناک شد و براى بارهاى قبلى حد نخورده بود آن شخص سراپا مجرم و باید چهارصد ضربه به او زده شود و اگر مرتکب جرم فوق شده باشد و از حد خوردن گریخته باشد سراپا مجرم و باید چهارصد ضربه بخورد (فقرات سىام و سى و یکم و سى و دوم و سى و سوم باب چهارم وندیداد).
کیفر زخمهائى که از آن خون جارى شود، براى بار اول صد ضربه، براى بار دوم یکصد و چهل ضربه، براى بار سوم یکصد و هشتاد ضربه است، اما اگر بار چهارم مرتکب جرم بالا شده و حد نخورده بود و یا آنکه از حد گریخته باشد، کیفرش چهارصد ضربه است (فقرات سى و چهارم و سى و پنجم و سى و ششم باب چهارم وندیداد).
اما کیفر زخمهاى استخوان شکن براى بار اول یکصد و چهل ضربه، براى بار دوم یکصد و هشتاد ضربه، براى بار سوم (اگر براى بارهاى اول حد نخورده باشد)، یا آنکه اصولا از حد گریخته باشد سزایش چهارصد ضربه است. (فقرات سى و هفتم و سى و هشتم و سى و نهم باب چهارم وندیداد).
کیفر فردى که به شخص زخم بیهوشکننده بزند براى بار اول یکصد و هشتاد ضربه است، براى بار دوم اگر در دفعه قبل حد نخورده باشد یا از حد گریخته باشد سراپا مجرم و باید چهارصد ضربه به او زده شود. (فقرات چهلم و چهل و یکم و چهل و دوم باب چهارم وندیداد).
آنگاه که مجرمین به سزاى عمل خودشان رسیدند (یعنى حد خوردند)، مىتوانند در راه و روش و طریقه پارسائى و کلامهاى الهى، (مقصود نماز و دعاهاى دینى است) با مومنین شرکت کنند (فقره چهل و سوم باب چهارم وندیداد).
به طور خلاصه اغلب فقرات باب چهارم وندیداد درباره مجازات خلف عهود و طب قانونى و کیفرها است.
غیر از مواد بالا بازهم در کتب دینى زرتشتیان کیفرهائى درباره مجرمین آمده است که اگر بخواهیم به ذکر همه آنها بپردازیم مطلب بدرازا کشد.
منبع: نجم آبادى، محمود، تاریخ طب در ایران (نجم آبادى)، 1جلد، دانشگاه تهران. مؤسسه انتشارات و چاپ - تهران، چاپ: اول، 1371 ه.ش.
تاریخ طب در ایران ؛ ج1 ؛ ص275