ابوالقاسم زهراوی بزرگترین جراح تاریخ اسلام
در قرن دهم میلادى (چهارم هجرى) ابو القاسم زهراوى، بزرگترین جراح عرب نژاد در قرطبه مىزیست. او در نزد مردم قرون وسطاى اروپا به نام «Abul Casis» شناخته مىشد.
در دوران خلفا، سمت جراحى نوعى افتخار به شمار مىرفت و اطباى جهان، هیچگاه جراحان را پایینتر از خود نمى شمردند؛ درحالىکه در اروپا عکس این بود و اگر در برخى از منابع (بعد از سالهاى 1100 م) آمده است که جراحان در مرتبه نازل ترى بوده اند، یکى از دلایل آن، نوشته هاى ابن سینا و تأثیر عجیب نظریات او بر اهل علم و قلم بوده است. به باور ابن سینا، جراحى نوعى هنر است و نباید آن را بخشى از طبابت به شمار آورد. این نظریه خیلى زود رواج یافت؛ به ویژه آنکه دیدگاه مزبور، با نوع نگاه قشریون درباره حرمت گوشت بدن انسان نیز همسو بود.
اما عامل دیگر اینکه، بسیارى از مردم معتقد بودند در هیچ شرایطى شرمگاه انسان نباید بدون پوشش باشد و این امر مغایر با اعمال جراحى بود و حتى به نوشته یکى از نویسندگان مسلمان، جراحى مثانه براى خارج کردن سنگ مثانه، عملى قبیح محسوب مىشد؛ زیرا در این جراحى به طور طبیعى چشم جراح به قسمتى از بدن مىافتاد که دیدن آن گناه است. اما از سویى دیگر بهرغم این نوع عقاید رایج در میان متفکران عرب، از نوشتههاى على بن عباس اهوازى- در کتاب الملکى- چنین برمىآید که وى درمان با دارو و جراحى را داراى اهمیتى یکسان مىدانست و در بخش نهم از کتاب خود نیز از مقوله جراحى سخن مىگوید. این در حالى است که تذکرهنویسان نیز کمتر به شرح حال جراحان پرداخته و هرجا که از آنها نامى بردهاند، آنان را همطراز با اطبا ذکر کردهاند.
ابو القاسم خلف بن عباس زهراوى (404 ق) شهرتش را وامدار کتاب خویش، التصریف لمن عجز عن التألیف است. وى در این اثر از برخى مسائل جراحى آن عصر همچون داغ کردن زخم، تجزیه سنگ در داخل مثانه و لزوم تشریح جسم مرده و زنده سخن گفته است. قسمت مربوط به جراحى را ژراردُ کرمونى به لاتین ترجمه کرده که به سال 1497 میلادى در و نیز، به سال 1541 در بال و به سال 1778 در آکسفورد، چاپ رسیده است. التصریف تا چند قرن کتاب درسى علم جراحى در مدارس «سالرنو» و «مونپلیه» و دیگر مدارس قدیمى اروپا بود. در این کتاب تصاویرى از ابزارهاى جراحى مسلمانان نیز دیده مىشود.
ابو القاسم زهراوى در قرون وسطاى اروپا، کیفیت خُرد کردن سنگ کلیه را توصیف نمود، گرچه اروپاییان آن را از اختراعات جدید شمردهاند. کتاب ارزشمند وى درباره جراحى مشتمل بر سه باب است: باب اول درباره سوزاندن و داغ کردن و باب دوم در خصوص عملیاتى است که باید در آن از چاقوى جراحى استفاده کرد. در این باب، از جراحى دندان، چشم و فتق و همچنین از زایمانهاى غیر طبیعى و بیرون آوردن سنگ کلیه سخن مىرود. باب سوم نیز درباره شکستن و جا انداختن استخوانهاست و با اینکه در تقسیمبندى کاملًا دقت نشده، دستورهاى عملى او بهغایت دقیق و متقن است.
کتاب التصریف بر سه بخش است: طبى، صَیدَلى (داروشناختى) و جراحى. زهراوى در این کتاب، خنثى نمودن جراحتها و پاک کردن آنها را با داغ نهادن (کَى) و یا «قوابض»، شرح مىدهد و درباره جراحت چشم و گوش و دندان به تفصیل بحث مىکند. او کیفیت شکستن سنگ مثانه و نیز طریقه مامایى را بیان مىدارد و تأکید مىکند که پزشکان در دروس طبى خود بهشدت نیازمند تشریح اجسام زنده و مردهاند تا ریزهکارىها و ترکیب اندامهاى بدن را دریابند.
او درباره انواع نخهاى جراحى تحقیقاتى انجام داد؛ چنانکه نخ پشم، نخ ابریشم و نخ روده گربه که وى ساخته بود، ابزار جراحى را کاملتر کرد.
ابو القاسم زهراوى با شرح امراض خونى به پیشرفت طب کمک بسیار کرد. وى به بررسى رماتیسم مفاصل و سل فقرات نیز پرداخت. هفتصد سال بعد پرسیفال پُت انگلیسى (1788- 1713) نیز این مرض را شناسایى کرد و کشف آن به نام وى ثبت شد. ابو القاسم نه تنها در جراحىهاى عمومى، بلکه در مورد سوزاندن زخمها، خُرد کردن سنگ مثانه در داخل مثانه (بهشیوهاى خاص) و شکافتن جسد انسان و حیوان- بهمنظور کشف و شناخت علمى- پیشرفتهایى حاصل کرد.
زهراوى کمکها و جراحىهاى زایمانى را براى حالات مختلف زایمانهاى غیر طبیعى کشف کرد؛ زایمانهایى که ابتدا دست یا زانو یا پاهاى نوزاد از شکم مادر خارج مىشوند و همچنین در حالاتى که نوزاد از سر خارج شده، یا از پهلوى چپ و راست و یا بهصورت طاقباز بیرون مىآید. او نخستین کسى است که حالت وضع حملى را که ابتدا لگن نوزاد از شکم مادر خارج مىشود، متناسب با سلامت نوازد دانسته است.
ابو القاسم زهراوى ششصد سال قبل از امبرواز پار (جراح فرانسوى) بستن بزرگرگهاى خونى را آموزش مىداد؛ چرا که بدینوسیله، قطع دست و پا موفقیت آمیزتر انجام مىیافت.
وى براى جراحى شکم سه نوع دوختن «اومشلونگن نات»، «کورشنرنات» و «اخترنات» و نیز نوع دوخت دیگرى که دو سوزن را به یک نخ مىکنند و همچنین دوختن با نخ روده گربه را یاد مىداد. زهراوى اولین کسى است که براى دوختن محل جراحى زیر ناف توصیه مىکند که لگن خاصره و پاها را قدرى بالاتر از سطح سینه قرار دهند. اما این نوع قرار گرفتن بدن بههنگام عمل جراحى، در بین جراحان اروپا به نام جراح آلمانى، فریدریش
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام (ویژه علوم پزشکى)، ص: 252
ترندلن بورگ (1924- 1844 م) ثبت شده است. همچنین از ابداعات ابو القاسم آن است که در محل شکستهاى که زخم نیز ایجاد مىشد، پس از گچ گرفتن، پنجرهاى در میان محل گچگرفتگى براى زخم درست مىکرد و با چیزى نرم مانند پنبه یا پارچه، آن محل را با دقت مىپوشانید