تاریخچه ی جراحی اعصاب
جراحی مغز و اعصاب بعنوان شیوهای برای تسکین درد بیماران و یا آلام مغزی و فکری به دوران پیش از تاریخ بر میگردد. شواهد بسیاری وجود دارد که افسانههائی درباره سینوهه طبیب باستانی مصر ریشه در حقیقت تاریخی دارد.
باقیماندههای جمجمه از دورههای پیش از تاریخ از فرانسه و پرو نشان میدهد که تلاشهائی فکر شده و با برنامه برای درمان بیماریهای انسان درجریان بوده است . قدمت شکلهای مختلف سوراخ کردن جمجمه به 7000 سال قبل ازمیلادمسیح میرسد. اینها تلاشهای هوشمندانهای برای دیدن و بررسی بیماریهای انسان و درمان آنها بوده است. (1) سوراخ کردن جمجمه بعنوان تلاشی برای رسوخ به سیستم بسته و باز کردن «قفل» دستگاه عصبی و مغز،در چین و هندوستان در جریان بوده است (2)
یافته اخیر که جمجمه یک طفل هیدروسفال در ویلائی در حوالی شهر روم است نشان میدهد که یک دیفکت مصنوعی در قسمت قدامی سر طفل از طریق جراحی صورت گرفته و شاهدی است که در ایتالیای باستانی جراحی مغز تنها برای حوادث سیستم عصبی صورت نمیگرفته بلکه منظورهای دیگری مثل درمان بیماریهای مادرزادی و حتی زیبائی متصور است (2).
بقراط، متولد 460 قبل ازمیلادمسیح شیوههای متفاوت و وسائل سوراخ کردن جمجمه را با چنان دقتی تشریح کرده که بنظر میرسد با وسائل امروزی تفاوت زیادی ندارد. (3) او بیماری «صرع» ، وجود توام تغییر شکل فقرات و توبر کل ریوی و فونکسیون فشار روی نخاع را تعریف و تشریح کرد. همچنین طرز کشش فقرات شکسته را با ا ستفاده از یک نردبام و کشش بیمار با طناب را بیان نمود. اوبیماریهای فلج عصب صورتی نوع موقت و دائمی، درد«سیاتیکی و انواع سردردها و تغییرات بینائی و تهوع و استفراغ را نیز تشخیص داده بود (1) .
جالینوس (129 بعد از میلاد) اهل پرگاتوون بود. از خیل عظیم کارهای بینظیر اویکصد نوشته بجا مانده که بیشترمربوط به تقسیمبندی بیماریها، کالبدشکافی و فیزیولوژی یا کارکرد اعضاء است. همه این اطلاعات در پیشرفت جراحی اعصاب مدرن نقش مهمی داشته است (4). در نهمین کتاب تکنیکهای کالبد شکافی، او بوضوح نقش قطع عرض نخاع و فلجی ناشی از آن در زیر محل برش را تشریح میکند.
اصطلاح «کوموشیوسربری» یا تکان مغزی بعنوان علتی از اغماء یادگار اوست. اغماء را بعنوان یک خواب عمیق بیمارگونه که بیشتر در صدمات مغزی دیده میشود تعریف کرد(5)
دانش امروزی ما از جراحی اعصاب تا حد زیادی مدیون یک دانشمند ایرانی است. بوعلیسینا که در فرهنگ مغرب به «اویسینا» مشهور است در قریه «افشانا» در ایران متولد شد (680 تا 1037 بعد از میلاد). خانواده او وقتی ابوعلیسینا بیش از 5 سال نداشت به بخارا نقل مکان کرد. او یکی از مهمترین دانشمندان عصر قدیم است. در کتاب معروف او، قانون در طب که تا اواخر قرن هجدهم در بیشترمدارس پزشکی سراسر اروپا تدریس میشد آناتومی نخاع و ستون فقرات با توضیحات دقیق و فراوان در 8 فصل بیان شده است. عملکرد آنها در هر قسمت بطور جداگانه بیان شده، حتی آناتومی و عملکرد مفاصل بین مهره ای مهرهها با دقت و وسواس کمنظیری تشریح شده است (6)
پس از یک سکوت علمی طولانی در مغربزمین با اولین نسیم رنسانس، شیوههای جراحی، شامل روشهای رسوخ به سیستم اعصاب مرکزی بر مبنای علوم دقیق در مدارس پزشکی اروپا رواج یافت. نوشتههائی درباره? جراحی اعصاب در بولوگنا و میلان، متعلق به قرن سیزدهم وجود دارد(2).
مدارکی دال بر باز کردن سخت شامه مغز برای تخلیه خونریزی زیر سخت شامه توسط جراحان ایتالیائی از قرن هفدهم بدست آمده است .
چهار پیشرفت مجزا باعث انقلابی در پزشکی و جراحی شد و نهایتاً باعث پیشرفت شایان جراحی اعصاب گردید. این چهار پیشرفت عبارت بودند از امکان ورود و سپس بستن ااعضاء خونریزی و با امنیت نسبی -تولید گسترده ضد عفونیکنندهها در سال 1867 و کشف تکنیک آسپسی توسط لرد جوزف لیستر در سال 1891.
به ثمر رسیدن تکنیک بیهوشی و بیحسی موضعی در سال 1846 و کشف نقشه? عملکرد مغزی. در قرن نوزدهم جراحی اعصاب بعنوان زیرمجموعه جراحی عمومی بخوبی شناخته شده بود. بعلاوه جراحان مرتباً تکنیکهای جدیدی برای خارج کردن تومورهای رایج مغزی و نخاعی ابداع و اجرا میکردند. در سال 1885 فرانسیسکو دورانته اهل رم مننژیم بزرگی را درخانم 35 سالهای عمل کرد. این بیماری در پیگیری 11 ساله پس از عمل هم نشان از عود بیماری نشان نداد (2) ویکتور هورسلی خدمات بسیاری به علم جراحی اعصاب کرد ولی امروزه بیشتر بخاطر جراحی تومور نخاعی در سال 1887 و همچنین تشریح دستگاه استرئوتاکسی با همکاری رابرد کلارک در یادها زنده است(1).
هاروی ویلیامز کوشینگ (1869 - 1939) و شاگرد و همکار هوشمند او والتر ادوارد دندی (1886- 1946) دو جراح شجاعی هستند که بیش از همه در پایهگذاری علم جراحی اعصاب مدرن و امروزی سهیماند (تصویر 2) . این دو نفر بواقع جراحی اعصاب را از نوزادی به دوره? کودکی هدایت کردند. هاروی کوشینگ از دانشگاه جانز هاپکینز تمام زندگی خود را صرف جراحی اعصاب کرد و در حقیقت در اثر این زحمات بود که جراحی اعصاب علمی مجزا و مستقل گردید. او و همکارش علاوه بر بسیاری ابداعات در جراحی اعصاب، تکنیکهای اعمال جراحی را استاندارد کردند. مرگ و میر را چندین برابر کاهش دادند و برای خارج کردن تومورها و درمان هیدروسفالی ابداعات بسیاری بکار بردند (7) نوآوری کوشینگ در الکتروکوتری، کلیپهای هموستاز، وواکس استخوانی خدماتی هستند که حتی امروزه نیزبدون آنها اعمال جراحی اعصاب با مشکل روبرو خواهد بود.
معرفی پنوموونتریکولوگرافی، پنوموآنسفالوگرافی توسط دندی در سال 1919 و بعداً تولید تکنیکهای متنوع رادیولوژی مثل میلوگرافی توسط میکسترو بار در سال 1934 و آنژیوگرافی سر - سیستم بسته و راز آلود عصبی را برای کشف و نظر باز نمود. دهههای بعدی بااختراع متدهای پیشرفته رادیولوژیکی مثل سیتیاسکن MRI جراحی اعصاب وارد افقهای بینظیری شد. در حقیقت، وضعیت فعلی این هنر -دانش از یکسو مدیون تحولات شگفتانگیز رادیولوژی تشخیصی و از سوی دیگر مدیون فداکاری و از خودگذشتگی جراحان اعصابی مثل کوشینگ و دندی است.
وقتی به آینده و به قرن بیست و یکم مینگریم میتوانیم در سراسر جهان دستهای توانای بسیاری جراحان اعصاب جوان را ببینیم که ابزارهای بسیار دقیق و اعجاب انگیزی -مثل نور لیزر - کوترها و ساکشنهای پیچیده را در زیر دید دقیق و عالی میکروسکوپی بدست گرفتهاند و با همه امکانات و توانائیهای خود عمیقترین و مرگآساترین تومورها را با کمترین خطرات از بدن بیماران خارج میکنند. اگر کمی بیشتر دقت کنیم، و به بلوغ جراحی اعصاب- که خارج از تصور هم نیست- فکر میکنیم، امکانات دیگری مثل ژن درمان به منظور رهانیدن سیستم اعصاب از بیماری ها-حتی قبل از آنکه بیماری به نسج سالم صدمهای بزند -پیش رو زنده میشود. تمام اینها و ایدههای جدیدی که حتی به تخیل ما هم نمیرسد میسر شده و خواهندشد تنها به این خاطر که ما جراحان اعصاب، بعنوان یک فامیل بزرگ جهانی بلندو سرافراز روی شانه همکاران بزرگی مثل افراد یاد شده و بسیاری که یاد نشدهاند ایستادهایم (تصویر 4).(متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی در همین سایت در دسترس علاقمندان میباشد)