تاریخچه بهداشت آب در ایران باستان
ایرانیان آب را از هر نوع پلیدى دور داشته و چون آب را براى آبادانى و ترقى کشور واجب مىدانستند، به پاکیزگى و بهداشت آن بسیار پایبند بودند.
آب در آئین زرتشت بسیار محترم و ارزنده و از مطالعه کتب مذهبى آنان چنین مستفاد مىگردد که این عنصر بسیار مقدس بوده است.
آب را منبع زندگى جمیع موجودات و رستنیها و آبادانى مىدانستند و براى نگاهدارى آن فرشتهاى را قائل بودند که نام آن خرداد بود.
عجب شگفت انگیز است که در آئین زرتشتیان درباره آب مسائل و اصولى را قائل بودند، که با موازین کنونى تباین کلى نداشته است.
اینک بسیار مختصر دراین باره مىنگاریم:
1- براى آب مشروب صافى و زلالى و بىرنگ و بوئى و مزه و عدم آلودگى به کثافات را (که آنها را از تراوش اهریمن مىدانستند و معتقد بودند باعث بیمارى است) قائل بودند،
2- ریختن کثافات و مواد ناپاک بهمانند مدفوع و ادرار و آب دهان و خون و اخلاط و لاشه و بهمانند آنها در آب غدغن و مرتکب به مجازات محکوم بود.
3- مجازات فردى که در آب جارى اخلاط و آب دهان مىانداخت مىبایست مبلغى جهت آتش مقدس به مغان بپردازد همچنین صد حیوان موذى بکشد.
4- آنان معتقد بودند براى آشامیدن هرکس باید ظرف علىحده داشته باشد.
5- آنان که عمدا آبرا آلوده نمایند و مثلا مرده و لاشه در آن اندازند تا مجازات اعدام محکوم بودند.
6- حمام نمودن و تغسیل و شستشوى لباس (حتى شستن دست و رو) در آب جارى ممنوع بود. به همین نحو اگر کسى مىخواست شنا کند، مىبایست اول خود را در خارج بشوید و پاک کند سپس وارد استخر گردد.
مورخین یونانى به مانند هردت متذکر گردیده که آب جارى نزد ایرانیان مقدس بوده و پیوسته از آلودگى و ورود کثافات بدان جلوگیرى مىنمودند.
سایر مورخین یونانى بهمانند استرابونStrabon و گزنوفنXenophon نیز بهمانند هرودت درباره مقام بزرگ آب در میان ایرانیان در کتاب خود متذکر گردیده اند.
فقرات 26- 27- 28- 29- 30- 31- 32- 33- 34- 35- 36- 37- 38- 39- 40- 41 باب ششم وندیداد موید مطالب بالاست و خلاصه آن چنین است:
" هرگاه مزداپرستان به یک آب جارى برسند که در آن مرده سگ یا انسان باشد چه باید بکنند؟ دستور است که با کفش کنده و لباس کنده منتظر بایستد (تا مرده محاذى او بیاید) آنگاه تا قوزک پا در آب رود و مرده را بیرون آورد و اگر لازم گردد تا کمر در آب رود تا به بدن مرده برسد (و بیرون آورد).
" اگر مرده سک یا انسان که در آب جارى متلاشى و گندیده شده است باشد مزداپرستان چه باید بکنند؟
" باید هر قدر که در دو دست او جا بگیرد از آب بیرون بیاورد و بر زمین خشک بگذارد.
" درباره آب راکد (اگر مرده سک یا انسان در آن افتد) چقدر آن را نجس و چرکین و کثیف مىکند؟
" به قدر شش قدم از چهار طرف و تا وقتى مرده را از آب بیرون نیاورند، آن آب نجس و غیر قابل خوردن است، از آن آب مرده را بیرون بیاورند و بر زمین خشک بگذارند و پس از بیرون آوردن مرده اگر میسر باشد نصف آن آب اگر ممکن نشود ثلث و الاربع و اگر میسر گردید خمس آن آب را خالى کنند- پس از آنکه مرده به بیرون آورده شد و آب (نصف یا ثلث یا ربع یا خمس) کشیده شد آن آب پاک خواهد بود و مثل سابق قابل خوردن حیوان و انسان مىشود.
" اما درباره آب چاه و چشمه اگر مرده در آن افتد تا وقتى که مرده در آب است آن آب نجس است و قابل خوردن نیست. مرده را باید از آب بیرون بیاورند و بر زمین خشک بگذارند.
" اگر ممکن باشد نصف و اگر ممکن نشد ثلث و الاربع و اگر آن هم ممکن نشود خمس آب را خالى کنند. پس از آنکه مرده بیرون آورده شد و آب بترتیب بالا نصف یا ثلث یا ربع یا خمس کشیده شد آنچه باقى مانده پاک است.
" چه میزان از برف و تگرگ (در صورتى که مرده بر آن افتد) نجس و کثیف است؟
" در این صورت چهار قدم از چهار طرف را نجس کند، و تا وقتى که مرده را از آب بیرون آورند، آن آب (یعنى برف و تگرگ) نجس و غیر قابل خوردن است، از آن آب باید مرده را بیرون آورند و بر زمین خشک بگذارند.
" اما پس از آنکه مرده بیرون آورده شد و برف و تگرگ آب شد، آن آب پاک مىشود و مثل سابق قابل خوردن حیوان و انسان است.
" چقدر از آب جارى (در صورتى که مرده در آن افتد) نجس و چرکین و کثیف مىشود؟
" باید مرده از آب بیرون آورده شود و سه مرتبه باران بر آب ببارد تا آن آب پاک شود و بهمانند سابق (یعنى مثل پیش از افتادن مرده در آن) قابل خوردن حیوان و انسان مىشود".
این بود خلاصه اى از شانزده فقره از باب ششم وندیداد که سئوال و جواب بین زرتشت و اهورامزداست که تکلیف متدینین به آئین زرتشت را معین مىنماید.
به همین نحو در دوران ساسانیان گرامى و پاک نگاه داشتن آب و جلوگیرى از آلودگى آن بسیار مورد نظر زرتشتیان و آلوده نمودن آب در آئین زرتشت از گناههاى بزرگ بوده که در بعضى اوقات برحسب درجه اهمیت مجازات اعدام درباره مرتکب معمول مىگردیده است.
از قوانین بهداشتى و طبى (یا روش بهداشتى و طبى) برمىآید، آنکه آب هم بهمانند آتش همان حرمت آتش را داشته است. همچنین احکامى درباره آبهاى حاصل از برف و تگرک و باران دارد. (فقرات 36- 37- 38- 39- 40- 41 باب ششم وندیداد).
در باب دوم وندیداد فقره 34 درباره مخزن و محل نگاهدارى آب آمده است که:
" جمشید در محلى آب را به اندازه مسافت هزار قدم انبار کرد در آنجا بازارى ساخت که در آن سبزیها و خوراک فاسد نشونده بود".
درباره آب همانطور که در بالا مذکور افتاد ایرانیان قدیم معتقدات کمنظیرى داشتند. مثلا در فقره هشتم از باب پنجم وندیداد آمده است: که زرتشت از اهورامزدا سئوال مىکند که آیا آب انسان را مىکشد؟ پس اهورامزدا در پاسخ مىگوید: آب انسان را نمىکشد.
طبق گفته هرودت:" ایرانیان در رود قضاى حاجت نمىکنند، آب دهن نمىاندازند، در آن دست نمىشویند، نمىگذارند کسى چنین کارها کند و رود را خیلى محترم مىدارند". همچنین آب دهان انداختن و یا قضاى حاجت در حضور دیگرى ممنوع بوده است.
درباره آلودگى آب، بهمانند خاک آلودگى بسیار آسان بوده و چنانکه قبلا مذکور افتاد لمس جنازه و دست زدن به آن بیش از آنکه مراسم تشریفاتى طهارت (تطهیر) بعمل نیامده باشد، از گناهان بسیار بزرگ بوده است.
فیثاغورس حکیم در سیاحت نامه خود در ایران گوید:" سلاطین هخامنشى پیوسته از آب رودخانه نزدیک شهر شوش استفاده مى نمودند و در مواقع سفر از هر آبى (یا از آبهاى معمولى) نمى آشامیدند و براى این کار که هنگام سفر بى آب نباشند، آب را در تنکهاى نقره ذخیره نموده، وسط گردونه ها مى کشیدند (آب را مى جوشاندند که از پاکى آن اطمینان حاصل نمایند) تا رفع احتیاج نمایند".
به طور خلاصه در ایران باستان مقدس شمردن آب و نینداختن فضولات و کثافات و لاشه و مردار بر روى زمین از موضوعات بسیار مهمه و سنن مذهبى آنان بوده است، مثل آن است که ایرانیان باستان تولید بیماریها را در لاشه انسانى و مردار حیوانى و آلودگى و عفونت را در نتیجه آلودگى آب مىدانستند.
.