عمل جراحى به امر پیامبر صلى الله علیه و آله
آنچه از آثار و احادیث بر مى آید پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و ائمّه هدى علیهم السلام در صورتى که در یکى از اصحاب مرضى مى دیدند او را به حال خود نمى گذاشتند، بلکه یا خود شخص بیمار را به داروئى راهنمایى مىکردند یا اگر نیاز به طبابت و معالجه بود دستور مىدادند دکتر مى آوردند.
ابن قیّم جوزى نیز نقل کرده که حضرت على علیه السلام مىگوید: روزى با رسول خدا صلى الله علیه و آله جهت عیادت وارد منزل کسى شدیم که از پشت زخم داشت، گفتند: اى رسول خدا، این شخص مدّتى است که گرفتار این مرض است، فرمود: بشکافند آن زخم را، حضرت على علیه السلام مىفرماید: در حضور آن حضرت زخم را شکافتند و در همان صفحه باز روایتى نقل کرده که مردى مبطون بوده و مرض استسقا داشت، پیغمبر دستور داد که شکم او را بشکافند و آب آن را در آورند.
بریدن رگ به امر رسول خدا صلى الله علیه و آله
در صحیح مسلم و سنن ابن ماجه و مستدرک حاکم و مسند احمد به نقل ابن قیّم جوزى در کتاب الطبّ النّبوى آمده: عن جابر بن عبد اللّه: أنّ النّبى بعث إلى ابى بن کعب طبیبا فقطع له عرقا و کوّاه علیه و فى لفظ کوّاه بمشقص (آهن پاره).
در سنن ابن ماجه به نقل ابن قیّم جوزى در سنن از ابن سعد خدرى نقل کرده که پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:
إذا دخلتم على المریض فنفسوا له فى الأجل فإنّ ذلک لا یردّ شیئا و هو یطیب نفس المریض
یعنى: وقتى که نزد مریض وارد شدید با زبان به عمرش وسعت دهید، چون گفتن آن چیزى را برنمىگرداند، در حالى که از راه روان و روح مریض معالجه مىشود.
پیغمبر دستور مىداد با آنچه که بدن انسان عادت کرده معالجه شود و نیز اگر کسى به خاطر مرگ یکى از بستگانش یا جهت سوء هاضمه غذا نمىخورد دستور مىداد غذایى درست کنند که معدهاش بخواهد.
عمل جرّاحى در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله
و عنه علیه السلام أنّ قوما من الأنصار قالوا له: یا رسول اللّه إن لنا جارا اشتکى بطنه، أفتأذن لنا أن نداویه؟ قال: بما ذا تداوونه؟ قالوا: یهودىّ ها هنا یعالج من هذه العلّة، قال: بما ذا؟ قالوا: بشقّ البطن فیستخرج منه شیئا، فکره ذلک رسول اللّه صلى الله علیه و آله فعاودوه مرّتین أو ثلاثا، فقال: افعلوا ما شئتم، فدعوا الیهودىّ فشقّ بطنه و نزع منه رجرجا کثیرا، ثمّ خاطه و داواه فصحّ و اخبر النبى صلى الله علیه و آله فقال:
إنّ الذى خلق الأدواء جعل لها دواء و أنّ خیر الدواء الحجامة و الفصاد و الحبّة السوداء- یعنى الشونیز-.
در زمان رسول خدا طبیب یهودى شکم مریض را پاره کرد و از آن آب مانده و چیزهاى کثیف آورد، سپس آن را دوخته و درمان کرد و صحّت یافت. رسول خدا از آن خوشش نیامد. بعد فرمود: آنکه دردها را در بدن قرار داده برایش دارو داده و هر آینه بهترین دارو حجامت و فصد (شکافتن رگ) و حبه سیاه (شونیز) است.