سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

زندگینامه ابن هندو، پزشک طبرستانی


ابو الفرج على بن حسین بن هندو، طبیب، فیلسوف، کاتب و ادیب معروف طبرستانی در نیمه دوم قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجرى زندگى مى‏کرد. ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان مولد و منشأ او را طبرستان می داند.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 94/12/20 ] [ 5:29 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه دکتر حسن تاجبخش

(دامپزشک و استاد ممتاز دانشگاه تهران)

دکتر حسن تاجبخش دوره دبیرستان را در مدرسه های علمیه و مروی تهران طی کرد و در سال 1335 وارد دانشکده دامپزشکی تهران و در سال 1340 نیز فارغ التحصیل شد. پس از خدمت مقدس سربازی در سال 1342 برای دوره های تخصصی به فرانسه اعزام شد و در گروه میکرب شناسی و ایمنی شناسی دانشکده دام پزشکی آلفر پاریس، تحت نظر پروفسور شارل پیله که از بزرگان دانش میکرب شناسی جهان است به کارآموزی و تحقیق پرداخت.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 94/6/23 ] [ 10:51 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه خواجه رشید الدین فضل الله همدانى‏

(دانشمند، سیاستمدار، مورخ و شاعر شیعى)

 خواجه رشید الدین فضل الله بن عماد الدوله ابوالخیر بن موفق الدوله عالى همدانى دانشمند، سیاستمدار و مورخ و شاعر شیعى بین سالهاى 638 تا 645 ق در همدان به دنیا آمد.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 94/6/23 ] [ 10:44 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه بهاء الدوله رازى و کتاب خلاصه التجارب او

 

تقریبا حدود 600 سال پس از نابغه بى‏ مانند و پیشگام پزشکى ایران یعنى محمد بن زکریاى رازى، شخصیت استثنائى دیگرى در دنیاى پزشکى ظاهر شده که در حد خود یک نابغه دیگر و در مثل یک تکرار از شخصیت رازى در علم طب است. این شخصیت پزشکى، شاه بهاء الدین معروف به بهاء الدوله رازى فرزند شاه قاسم پسر سید محمد حسین نوربخش است.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 94/6/23 ] [ 9:59 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

ابن سینا، شخصیّتى آشنا براى جهانیان‏

(نگاهی به زندگی ابو علی سینا به روایت شاگردش)


ابو عبید گوزگانى (جوزجانى) که یکى از شاگردان مقرّب و یاران همیشگى ابن سینا بوده، از قول استادش زندگینامه او را چنین روایت مى ‏کند: «پدرم عبد اللّه پسر حسن پسر على ابن سینا از اهالى بلخ بود. در زمان زمامدارى امیر نوح سامانى به سوى بخارا نقل مکان کرد و در دهکده‏اى از توابع

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 93/12/5 ] [ 1:2 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

نگاهی به زندگی محمد بن زکریای رازی

(زندگینامه مشاهیر پزشکی ایران)


بو بکر محمد پور زکریا پور یحیى با آوازه رازى که وابسته‏ ى شهر رى است، شهرى که در آن زاده شد و پرورش یافت. بر پایه گفته‏ ى بسیارى از تاریخ ‏نگاران سال زادن وى 226 ه ق/ 840 م آورده شده است. 
هنگامى که رازی اندکى بزرگ شد و بر پاى خود ایستاد پدرش خواست که آموزش ببیند و در هنر و فنى کارآمد شود تا بتواند آینده ‏ى خود را با آن بسازد پس وى را نزد کیمیاگرى گذارد.

شهر رى یکى از کانون‏هاى بزرگ دانش و فرهنگ آن روزگار بود و انجمن‏ ها و جلسات علمى و فرهنگى در آنجا تشکیل مى‏شد و جایگاه آن همچون دیگر کانون‏هاى علم و دانش بود که پراکنده در سرزمین‏هاى میهن عربى [ذ: سرزمین‏هاى اسلامى‏] مى‏باشد.
رازى کودک، از این شهر تأثیر شگرفى گرفت و هوش و نبوغ و بلندپروازى ‏هایش، او را بسوى آموزش رشته ‏ها گوناگون کشانید. بخش‏هایى از دانش خردگرایى و فلسفه و ادبیات عرب و شعر را در دوره‏ى کودکى و نوجوانى فراگرفت و در آن روزگار شیفته موسیقى شد و به یادگیرى عود پرداخت و توانایى آواز خواندن را در خویش دید و به آوازخوانى دست یازید
چون اندکى پا به جوانى گذاشت و هنگامى که پشت لب او سبز شد، دریافت گرایش به آموزش دانش شیمى و اکسیر دارد و این کشش از دیدن آزموده‏هاى بزرگان و آموزگاران این دانش بود که او را شیفته‏ى این دانش کرد.


او بیشتر وقت خود را براى کارهاى علمى و نظرى کنار گذاشته بود و در این راه به آزمودن، آزموده‏هایى براى تحقق آرمان‏هاى علمى خود دست زد ولى بخارهاى برخاسته از ترکیب کنش‏هاى شیمیایى پدیدآمده از آمیزه‏ها و گرم کردن و جوشاندن برخى مواد، به چشمان او آسیب رسانید و گفته شده نزد پزشکى براى درمان رفت پس بهایى سنگین براى درمان، از او خواست. این داستان وى را به اندیشیدن درباره آموزش پزشکى واداشت.
از همان روز کتاب‏هاى پیشینیان ویژه این دانش و هنر را بدست گرفت و به پزشکان روزگار خویش در شهر رى پیوست تا از چشمه‏ى دانش پزشکى ایشان سیراب گردد.
بغداد در آن هنگام شهرى بود که در دوره‏ى زرین خود مى‏زیست و کانون دانش و شناخت بود. آرزوى زیارت این کعبه را همه دانشمندان و اندیشمندان داشتند.
رازى بسیار از این شهر شنیده بود و دل در گرو این هوا گذاشت. از سویى دیگر چون دید شهر رى براى هدف‏هاى عالى علمى او، جایى ندارد تصمیم گرفت که به‏ بغداد رود. پس کمر به سفر بست و در این هنگام اندکى از سى سال عمر خود را گذرانده بود.


رازى شهر بغداد را جایى پهناور براى خود یافت. چشمان او در اینجا باز شد پس به سیراب کردن خود از چشمه‏ ى فرهنگ و تمدن، پرداخت و از کمک‏هاى فرهنگى میراث عربى اصیل بهره‏ ها برد و به دانشمندان آن پیوست. و در بیمارستان‏هاى آن چیزهایى را که پاسخ‏دهنده بلندپروازى‏هاى علمى او بود، را بدست آورد و خواسته‏ها و داده‏هاى خود را با آن درخشان کرد.
او در این بوستان علم به رفت و آمد پرداخت و با پزشکان آن پیوندهایى پدید آورد و او از هرچه مى‏دید و مى‏شنید، مى‏پرسید و هرچه وابسته به ساختار تن آدمى و بیمارى‏ها و راه‏هاى درمان را مى‏خواند و پژوهش و بررسى مى‏کرد.
پشتکار رازى بر ادامه پژوهش و بررسى و وادار کردن خود براى آزمودن آزمون‏هاى هنر پزشکى با دلباختگى و راستى تا بدانجا رسید که در این دانش سخت استوار گشت و از همه هم‏دوره‏اى‏هاى خود پیشى گرفت و از پزشکان پرتوان و پرکار دوران خود گردید.
هنگامى که ارزش خود را دریافت و مطمئن شد که همه رازهاى دانش پزشکى بر او گشوده شده و گوشه‏ها و چشمه‏هاى آن را در دست دارد، و نیز زمانى دراز را در بغداد گذرانیده در دل هواى خانواده و زادگاه خود دید پس تصمیم به بازگشت گرفت.
در شهر رى بر دانش پزشکى چیره‏تر شد و بر پزشکان آن روزگار برترى یافت، از این رو وى را رییس بیمارستان کردند. بدین ترتیب ستاره‏ى بخت او بالا گرفت و آوازه‏ى وى در همه جا پراکنده شد و هوش سرشار او که در درمان‏هاى پزشکى ویژه بکار گرفته شده بود موجب شد که او بر همه پزشکان دوره‏ى خویش به برترى‏ چشمگیرى دست یابد.

او امید زندگانى مردم ساده شد و چراغ خانه‏ى بزرگان و امیران کشورى گشت، بگونه‏اى که بر نزدیک کردن و جلب دوستى او گوى سبقت را از همدیگر مى‏ربودند. از همه بیشتر امیر بو صالح منصور پور اسحاق پور احمد سامانى استاندار شهر رى در روزگار 290- 296 ه. ق باو نزدیک شد و وى را وادار به نگارش کتابى با زبان ساده، که دربرگیرنده‏ى همه گوشه‏هاى دانش پزشکى باشد، و خواندن آن براى خواننده دشوارى ببار نیاورد. پس او کتابى را نگاشت و آن را «منصورى» نامید.
پس از گذر چندین سال و در رى ماندن، از او خواسته شد که بر ساخت بیمارستانى در بغداد نظارت کند و وى پاسخ مثبتى به این دعوت داد و به آنجا رفت. و هنگامى که مى‏خواست جایى را براى ساخت بیمارستان برگزیند، دستور داد گوسفندى را سر ببرند و لاشه‏ى آن را در چهار گوشه‏ى بغداد آویزان کنند و پس از یک روز ببینند کدام تکه گوشت دیرتر تباه شده است تا آنجا را، جایگاهى شایسته براى ساخت بیمارستان برگزیند. این‏چنین بود ساختمان بیمارستان بغداد به پایان رسید و دستگاه‏هاى مدرن آن روز و هرچه نیاز از بستر و لوازم و دارو بود براى آن فراهم آورده باشد و در پایان رازى را براى سرپرستى و ریاست پزشکان آن برگزیدند.
رازى، بزرگ روزگار خود شد و همان گونه که ابن خلکان گفت: او یگانه روزگار و یکه ‏تاز دوران خود بود.

 همان گونه که ابن ندیم وى را گزاره کرد: آوازه‏ ى او همه گیتى را فراگرفت و گروه‏هاى بیماران از هرکجا بار سفر بسته و بسوى او براه می‏افتادند. او با ایشان نرم خویى مى‏کرد و به ایشان توجه مى‏نمود و تلاش فراوان در راستاى درمان آنها مى‏کرد و براى بهبودى ایشان دست بهر کارى مى‏زد. او بسیار خوش ‏برخورد و مهربان او نه تنها با بزرگان بلکه با تهیدستان نیز چنین بود و ایشان را رایگان درمان مى‏کرد. و براى خدمت و بهبودى بیمار رو به مرگ شب‏زنده‏دارى‏ها مى‏نمود.
او در آموزش و فراگرفتن پیچیده‏گى‏هاى این رشته براى همکاران پزشک خود خیلى آزمند بود و در این‏باره مى‏گفت: [... پزشکان بى‏سواد و الگوبردار و تازه‏کارى که تجربه‏ ندارند و کسانى که توجه ایشان به بیمار کم ولى به خواست‏هاى خود بسیار است همگى کشندگانند ...].


از اندرزهاى او به پزشکان:

[... چنانچه پزشکى بتواند بی ‏دارو، با خوراک درمان نماید کار او با خوشبختى همراه است ...].


همچنین گفته اوست: [... شایسته است که پزشک اندیشه ‏ى بیمار را به خوب شدن بکشاند و وى را امیدوار سازد گرچه خود او به آن باور نداشته باشد. آمیزه‏ى هر تن پیرو اخلاق هر فرد است ...].


رازى براى کار خود روش ویژه‏اى را برگزید، او بنیان‏گذار راهى شد که ز آن سوى سبک گذشتگان پزشک یونانى خود بود و آن روش آزمون‏گرایى او بود بگونه ‏اى که همواره دانش پزشکى نظرى را به آزمایش مى‏گذاشت آنچه را که از بوته‏ ى آزمایش گذر مى‏کرد برمى‏گزید و درستى آنچه را که آزمون نمى‏پذیرفت، کنار مى‏گذاشت و همچنین به آنچه از آزموده‏ هاى سودمند دسترسى پیدا مى‏کرد به نگارش درمى‏آورد تا به دست پزشکان و دانشجویان برسد تا ایشان بخوانند و بررسى نمایند و در آخر وى همه آنها را در کتابى گرد آورد و نام آن را «قصص و حکایات المرضى» نامید.
رازى تنها به این بسنده نکرد و بلکه با نازک‏بینى همه چیزها و مواردى که گذشتگان بکار مى‏بردند را بررسى و جستجو نمود و ویژگى‏هاى آنها را فهمید و از پذیرش این ویژگى‏ها بى‏آنکه تاییدشده‏ى آزمون باشد، پرهیز نمود، نظر وى این بود که کنار گذاشتن هریک مى‏تواند سبب دور ماندن از یک ویژگى سودمند شود.
او در این‏ باره در بخش پیش ‏درآمد کتاب خویش «خواص الاشیاء» مى‏گوید: [... روا نیست که یک چیزى را در آن سودى نمى‏بینیم به جهت آن که گروهى آن را نشناخته‏ اند و از آن گذشته‏ اند ما نیز کنار بگذاریم بلکه نیاز است، هرکه خود را اهل نظر و رایزنى و درنگ مى‏داند به رد کردن چیزى که براى رد کردن آن دلیلى ندارند، اقدام نکند ...]

ولى با این همه وى در جاى دیگرى مى‏گوید: [...  هرگاه پزشک تنها بر آزموده‏ها، بى ‏سنجیدن و خواندن کتاب‏ها بسنده کند زیان‏کار است ....]


رازى در بیمارى برسام، بیماران خود را به دو گروه درمى‏آورد گروهى را با خون‏گیرى درمان مى‏کند و درباره گروه دوم از این درمان خوددارى مى‏نماید سپس نتیجه کار خود را در دو گروه پى‏گیرى مى‏کند تا اینکه بتواند بخوبى براى ارزش درمان خود در دو گروه داورى کند و این‏گونه با هشدار در این‏باره بیمارى یاد مى‏کند:
[... هرگاه به این نشانه‏ ها برخورد کردى، اقدام به خون‏گیرى کن که من گروهى را ویژه آن درمان گذاشتم و دسته‏اى دیگرى را آگاهانه بى‏آنکه از آنها خون بگیرم کنار نهادم این نظر درست از آب درآمد و دسته آخر همگى دچار سرسام شدند. ...]
رازى خود آزمایش‏هایى را روى جانورانى انجام مى‏دهد این کار بویژه روى میمون چون همانندى ویژه‏اى با آدمى دارد. چنانچه گاهى دو سرشت با هم اختلاف پیدا مى‏کردند رازى تا این اندازه نیز نمى‏ایستاد بلکه این بار خود را در برابر آزمایش‏هاى خود مى‏گذاشت. رازى در کتاب خود «حاوى» یادداشتهاى علمى را که بیشتر آن آفریده‏هاى نوین خود از چگونگى معاینه کردن بیماران مى‏باشد را آورده است. وى از اهمیت بررسى تنفس مى‏گوید: چه‏بسا در برخى از حالت‏ها آن روشن‏تر از بررسى نبض مى‏باشد.
او درباره پیشآب مى‏گوید: [... اگر رنگ پیشآب دگرگون شود یا بوى آن بسیار بد گردد اینها پیش‏آگهى یک بیمارى مى‏باشد. این سخن را پس از بررسى‏هایى درباره پیشآب مى‏گوید: به رنگ و بستگى و ته‏نشین‏ها و بو و مزه و دست‏مالش آن وابسته است. و این کار او همانند آزمایش پیشآب در لابراتورهاى روزگار ماست.
او رنگ پس‏مانده‏هاى سفت (پیخال) را نیز در بیمارى زردیون که در اثر بسته شدن کانال زردآبى پدید مى‏آید و رنگ آن در این بیمارى گرایش به سپیدى دارد نیز بررسى مى‏کند. مى‏گوید [... انگیزه‏ى بیمارى زردى یا در اثر افزایش ساخت زردآب است که نشانه‏ى پیدایش بیمارى زردى و رنگین شدن پیخال است و یا در اثر بسته شدن یکى از
دو کانال است که پیخال سپید رنگ مى‏شود. ...].
رازى به ارزش پیشگیرى از بیمارى‏ها آگاهى داشته و آن را بهتر از درمان دارویى دانسته است و در این‏باره کتابى را به نگارش درآورد و آن را «منافع الاغذیه و دفع مضارها» نامید.
همچنین به ارزش دوستى میان پزشک و بیمار آگاهى داشته مى‏گوید: [... اگر پزشک دانا و بیمار فرمانبردار باشد بیمارى کمتر بدرازا مى‏کشد ..].
رازى مدتى دراز در بغداد زیست و تنها به کار پزشکى نپرداخت بلکه به گوشه‏هاى هر دانش و شناختى سرى زد و در هرکدام آنها، کتاب‏هایى نگاشت.
نگارش‏هاى او در پزشکى و شیمى و حکمت و علوم طبیعى و ریاضیات و فلسفه و منطق و هیئت و همچنین در موسیقى بوده و شمار آن به 140 کتاب و 27 رساله بنا بر دیدگاه ابن ندیم در «الفهرست» و یا بر پایه‏ى دیدگاه اسماعیل بغدادى در «هدیة العارفین» 218 کتاب و دیدگاه ابن ابى اصیبعه در «عیون الانباء» 238 کتاب آمده است.
رازى در «سیره فلسفیه» چنین مى‏گوید: [... همانا دوستى و علاقه‏ى من با دانش و دلبستگى من بر آن و تلاشم در آن نزد هرکسى که با من همنشینى داشته باشد هویداست نگاه من به دانش از آغاز نوجوانى تاکنون همواره پیوسته بوده و هیچ‏گاه از کارى بى‏توجه گذر نمى‏کردم مگر اینکه به کتاب نگاه مى‏کردم تا بدانم نزد آن کس چیست هرچند برایم زیانى بزرگ در برداشته باشد و همانا کوشش و تلاشم به آنجا رسید که در یک سال بیش از بیست هزار برگ را با خط تعویذ به نگارش درآوردم ...].
او به جهت همواره خواندن و نوشتن و بعلت آسیبى که در دوران جوانى در اثر بخارهاى پدید آمده از کنش‏هاى مواد شیمیایى و عرق‏گیرى‏ها که در گذشته به تهیه‏ى آنها اقدام مى‏کرد، به چشمان او وارد آورد و افزایش سن، کم‏کم دید چشمان او را کاهش داد تا جایى رسید براى خواندن و نوشتن از دیگران کمک مى‏گرفت سپس دو
سال پس از آن، همه‏ ى بینایى خود را از دست داد. از نابینایى خود بیش از اندازه ناآرام و بى‏تاب شد پس خود را از روبرو شدن با مردم دور نمود و در خانه به گوشه‏نشینى پرداخت و به کسى اجازه دیدار نمى‏داد مگر برگزیدگانى از دانشجویان و برخى دوستان یکدست و نزدیک.
البته باید گفته شود، پیش از این تاریخ او به زادگاه خود رى بازگشته و گوشه‏نشینى را برگزیده بود. بر پایه‏ى دیدگاه «بیرونى» هنگامى که در پیشگفتار رساله خود «رسالة فى فهرست کتب الرازى» یادآورى مى‏کند: مرگ او در پنجم شعبان بسان 313 ه. ق در رى بوده است ....]
با این همه تاریخ‏نگاران در سال مرگ او دیدگاه‏هایى متفاوت دارند برخى از ایشان مرگ او را پیش از این تاریخ و گروهى دیگر پس از آن مى‏دانند. خداوند رازى بیآمرزد را که ابن ابى اصیبعه در ستایش‏اش او را جالینوس عرب خوانده است‏

 

منبع:
رازى، محمد بن زکریا - مترجم: ذاکر، محمد ابراهیم، المنصوری فی الطب (ترجمه)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى تهران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

 


[ جمعه 93/11/24 ] [ 12:45 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه منصور بن محمد بن احمد بن یوسف بن الیاس شیرازى‏

(زندگینامه مشاهیر پزشکی ایران)

« منصور بن محمد بن احمد بن یوسف بن الیاس شیرازى»، نواده مولانا جلال الدین احمد بن یوسف بن الیاس و یکى از نتیجه ‏هاى برادر نجم الدین محمود الیاس، طبیب و فقیه معروف شیراز است. بنابراین وى در خانواده ‏اى سرشناس که اطباى برجسته از آن برخاسته ‏اند به دنیا آمد و خود نیز در علوم متداول عصر، خاصه در علم طب، سرشناس و مشهور بوده است.
 

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/11/23 ] [ 12:28 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه حاجى زین الدین على بن حسین انصارى‏


« حاجى زین الدین على بن حسین انصارى» در سال 729 ق در شیراز به دنیا آمد. پدرش حسین انصارى نیز از اطباى بنام بوده که از اصفهان به شیراز آمده و فرزندش على در این شهر متولد شده است.


ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 93/11/23 ] [ 12:23 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

رازی ؛ دایرة‌المعارف علوم  زمان


ابوبکر محمد بن زکریای رازی نزد غربی‌ها به Rases مشهور است. وی بین سالهای240 تا320 هجری (932 _ 854 میلادی) می‌زیست. رازی را دایرة‌المعارف علوم می‌دانستند و مردم زمان وی او را «جالینوس عرب» لقب داده بودند و می‌گفتند:
پزشکی به‌صورت علمی پراکنده بود؛ اما رازی آن را منظم و مرتب ساخت.
ادامه مطلب...

[ دوشنبه 93/11/20 ] [ 1:25 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]

زندگینامه محمد بن ذکریای رازی پزشک بزرگ ایرانی

(زندگینامه مشاهیر پزشکی ایران)

« ابوبکر محمد بن زکریاى رازى»، یکى از اثرگذارترین پزشکان در گستره‏ى دانش پزشکى اسلامى است. رازى این شهرت و افتخار را در حال حاضر و یا طى دو سه سده‏ ى گذشته که شناسایى و بررسى نقش پزشکى و پزشکان اسلامى در غرب و به‏ وسیله ى خاورشناسان آغاز گشته، به دست نیاورده است.

ادامه مطلب...

[ شنبه 93/11/18 ] [ 1:19 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 572
کل بازدیدها: 447673